گنجینه بدون نگهبان | سکوت «عجیب» بنیاد ملی بازیهای رایانهای در هجمه بی امان به دنیای بازیهای ویدیویی
بازی و بازیسازی در ایران مظلوم است. با هر چارچوبی که نگاه کنید مظلوم است. هر اتفاقی که رقم بخورد، یک انگشت اتهام به سمت بازیهای ویدیویی گرفته میشود. این روزها که در حال سپری کردن ایام ملتهبی در کشورمان هستیم، این کلیشه دوباره تکرار شده است.
اتهامها از آنجایی شکل گرفت که گفته شد بازیهای ویدیویی عامل اصلی حضور معترضین کم سن و سال در خیابانها هستند! بحثی که نقدهای زیادی به آن وارد است. از آن که بگذریم به صحبتهای دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر چهار محال و بختیاری میرسیم که ایشان هم بر این باور بودند که «برخی بازیهای هیجانی رایانهای برای به میدان آوردن نوجوانان در چنین روزی برنامهریزی شده بود.»
در این بین، از آنجایی که دریای فیلترینگ در کشور ما ساحل ندارد، موج خروشان فیلترینگ به ساحل بازیهای ویدیویی هم رسید. بازیها یکی از پس از دیگری فیلتر شدند. هر مسئولی هم دلیل به خصوصی را عنوان میکرد. اما دود این حرکات هیجانی(!) فقط به چشم بازیهای خارجی نرفت. پس از گذشت چند روز سامانههای پیامکی نیز قطع شد و بازیهای ایرانی که نیازمند فعالسازی بودند نمیتوانستند کاربران جدید جذب کنند. از طرفی به دلیل افت شدید پهنای باند، خیلی از کاربران حتی در مرحله دانلود نیز به مشکل خوردند.
بنابراین فیلترینگ با قدرت هرچه تمامتر، سایه سیاهش را روی بازیها و طرفدارانش نیز انداخت. تا دیروز گلایه اکثریت از پینگ و سرعت اینترنت بود اما امروز کار به جایی رسیده که بازیها حتی اجرا نمیشوند. البته گیمرها نشان دادهاند یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت. بگذریم.
به عنوان فعال رسانهای در حوزه بازیهای ویدیویی همواره منتظر واکنشی از سمت بنیاد ملی بازیهای رایانهای به عنوان «تنها» نهاد متولی بازیهای ویدیویی درکشور بودم اما خب هنوز نشستهام و به در نگاه میکنم. درست در لحظهای که چشم انتظار توضیحی یا دفاعی از سمت این نهاد بودیم، ستاد راهبردی بازی و سرگرمی حوزه علمیه در «دفاع» از بازیهای ویدیویی بیانیه داد. ستادی که شاید پیش از این از وجود آن بی خبر بودیم، به یک باره در برابر این ناعدالتی علیه بازیهای ویدیویی ایستاد.
به گزارش انتخاب، ستاد بازی و سرگرمی حوزه علمیه در بیانیهای ضمن محکومیت حوادث تلخ اخیر و فرصت طلبی دشمنان و اغتشاش گران، به اهمیت بازی و سرگرمی برای رشد کودکان و نوجوانان پرداخته و خواسته از اتهام زنی خارج از اندازه و انداختن تمام گناه حوادث اخیر به گردن بازیهای کامپیوتری پرهیز شود و حداقل تا زمان بررسی دقیق ابعاد تاثیرات هر یک از عوامل مختلف از چنین اتهاماتی پرهیز شود.
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا هنوز که هنوز است در خصوص اهمیت بازی و بازیسازی در کشور ما هیچگونه شفافسازی انجام نشده و نمیشود؟ آیا تا به حال نگاهی به وضعیت درآمدزایی و اهمیت این صنعت در سایر کشورها شده است؟
در تلاش بودیم تا در خصوص این اتفاقات، با بنیاد ملی بازیهای رایانهای مصاحبهای داشته باشیم که متاسفانه با پاسخ «منفی» روبرو شدیم. تنها پاسخی که دریافت کردیم این بود که بنیاد فعلا قصد مصاحبه در این خصوص را ندارد!
وقتی تنها نهاد متولی این حوزه با رسانه گفتوگو و حتی موضع خود را در این خصوص اعلام نمیکند نمیتوان از سایر نهادهای کشوری انتظار دیگری داشت. بی شک اهرم فشار یا حضور موثر بنیاد در میان سایر مسئولین میتواند تا حد زیادی فضا را بهبود ببخشد. اما خب این رویکرد عجیب بنیاد تکلیف را برای هیچ کس مشخص نمیکند.
با اینکه اخیرا مدیر عامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای تغییر کرده ، اما به نظر میرسد سیاستهای بنیاد هنوز تغییر نکرده است!
امید است بازی و بازیسازی، این گنجینه بدون نگهبان، روزی در کشور ما از این بلاتکلیفی بزرگ خارج شود.