دلیل نامه – چرا تجربه بازی GTA 3 بعد از گذشت ۲۰ سال نفس گیر است؟
در دلیل نامه امروز که به بیستمین سالگرد بازی GTA 3 اختصاص داده شده است، به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه بعد از گذشت دو دهه، تجربه این بازی همچنان نفسگیر است. برای مطالعه این مقاله با وبسایت کاروتک همراه باشید.
بدون شک بزرگترین انقلاب صنعت بازیهای رایانهای با عرضه بازی GTA 3 در سال ۲۰۰۱ رخ داد. جایی که یک محصول جهان باز با تعریف الگوریتمهایی جدید و ارائه جهانی سهبعدی تجربه جدیدی را به همه بازیکنان در سرتاسر دنیا هدیه کرد. هم اکنون که این مقاله در حال تدوین است، صنعت بازیهای رایانهای به عنوان لبه تکنولوژی در جهان امروزی شناخته شده و طبیعتاً این امر از سالهای پیش ( مثل همین عرضه بازی GTA 3) به همه اثبات شده است.
در حقیقت بازیها ترکیبی زیبا از هنر و برنامهنویسی هستند و با پیشرفت فناوری ( آن هم با چنین سرعتی)، نوآوریها به سرعت از این جهش پیروی میکنند. فناوری جدید، هم در زمینه سخت افزار و هم در زمینه نرم افزار، این امکان را برای توسعهدهندگان فراهم میکند تا به ساختن یک محصول جدید بر اساس آنچه قبلاً بود ادامه دهند و به این ترتیب رسانه با سرعتی سریع به رشد روز افزون خود ادامه میدهد.
البته با وجود این موضوعات نباید حقیقتی نهان را انکار کرد. بازیهایی که در طول یک نسل انقلابی تلقی میشدند، در نسل بعدی تقریباً قدیمی احساس میشوند و کمتر کسانی به سراغ آنها باز خواهند گشت. این بحث دقیقاً برای زمانی بود که کمپانی راکستار گیمز ( Rockstar Games) بازی GTA 3 را برای کنسول پلیاستیشن ۲ کمپانی سونی در اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر کرد و بعداً پورتهای پلتفرم رایانههای شخصی و ایکس باکس هم راه خود را به سوی بازارهای جهانی پیدا کردند.
اکنون، یعنی بیست سال بعد، نگاهی به گذشته می اندازیم تا ببینیم چه چیزی بازی GTA 3 را به یک محصول پر سروصدا تبدیل کرده و کدام یک از ویژگیهای آن امتحانش را در آن زمان به خوبی پس داده بود.
مجموعه Grand Theft Auto قبلاً شهرت خود را به عنوان یک IP معتبر از یک توسعهدهنده ثابت قبل از انتشار بازی GTA 3 در دل میلیونها بازیکن تثبیت کرده بود. با انتشار دو نسخه اول، هم در جنبه تجاری و هم در جنبه انتقادی، به خوبی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. از آنجایی که کنسول جدید پلیاستیشن ۲ سونی بهطور تصاعدی قدرت بیشتری نسبت به نسخه اصلی ارائه میکرد، کمپانی راکستار فرصتی را برای افزودن بعد جدیدی به فرنچایز جهان باز خود فراهم دید.
همانطور که پیشتر از آن زمان هم شاهد بودیم، بازیهای سهبعدی زیادی روی کنسول پلیاستیشن ۱، مثل مجموعه محبوب Driver، وجود داشت و با عرضه نسل دوم از خانواده پلیاستیشن، فرصت برای ارتقاء کیفی و فنی این عناوین بیشتر شده بود. با این حال، آنها در حوزه خود بسیار محدود بودند که عمدتاً میتوانیم به فناوری کمتری که برای سازندگان وجود داشت، به بطن این موضوع اشاره کرد. کمپانی راکستار گیمز با تولید محصولی به اسم Grand Theft Auto 3 ، جهشی بزرگ در تمام جنبههای طراحی بازی مثل جلوههای بصری، کارگردانی هنری، گیمپلی، موسیقی و صداگذاری انجام داد.
بازی GTA 3 در پسزمینه یک شهر خیالی Liberty City روایت میشود. پالت رنگی بینظیر و هیجان انگیز این بازی، لحن را برای روایت یک داستان تلخ درباره جنایتکاری کوچک که تلاش میکند تا در ردیف خانوادههای مافیایی ردهبالا قرار گیرد، تنظیم میکند. داستان بازی ممکن است داستانی نباشد که طرفداران آن را برای مدت طولانی به خاطر بسپارند، اما مطمئناً برای آن زمان خیلی تأثیرگذار بود. در عمل، کمپانی راکستار گیمز از زوایای دوربین سینمایی و ضبط حرکت (یا به اصطلاح Motion Capture) که کنسول پلیاستیشن ۲ به خوبی از آن پشتیبانی میکرد، استفاده کرد و نتیجه نهایی که اکنون ابتدایی به نظر میرسد بسیار جلوتر از تمام محصولات که در سال ۲۰۰۱ به قبل عرضه شده بود، شناخته میشد.
آقای دن هاوسر (Dan Houser)، که کارگردان بسیاری از نسخههای مجموعه محبوب Grand Theft Auto شناخته میشود، در کنار تیم نویسندگی تحت نظر ایشان نیز با شخصیتهای بازی کارهای بسیار خوب و انقلابیای انجام دادند. چرا کار انقلابی؟ چون بازی GTA 3 با گروهی از شخصیتهای خندهدار و در عین حال دوستداشتنی لحن پایهای این سری را ایجاد کرد و بازیهای آینده همچنان بر این پایه بنا شده یا احتمالاً ( با عرضه بازی GTA 6) خواهند شد.
البته از دید ما و بسیاری از بازیکنان، بزرگترین شخصیت این بازی خود شهر لیبرتی سیتی است. راک استار دنیایی کاملاً قابل کاوش ساخت که به همان اندازه عمیق، تیره و گاهاً ترسناک بود. توجه بینظیر کمپانی سازنده در خلق ریز جزئیات محیط باعث شد تا از همان ساعات ابتدایی تجربه GTA 3 عاشقش شویم و خوشبختانه راکستار گیمز این خصلت ماورائیاش را تاکنون حفظ کرده و ما با تجربه بازی Red Dead Redemption 2 بار دیگر مجبور شدیم نسبت به وقت و هزینهای که توسعهدهندگان روی محصولات خود در این شرکت میگذارند، سر تعظیم فرود آوریم.
در عین حال نیز تعداد زیادی راز، کلکسیون و فعالیتهای جانبی وجود دارد که بازیکنان میتوانند در آنها شرکت کرده یا در سراسر نقشه به دنبال حل این معماهای رازآلود یا کشف کلکسیونها باشند. توسعهدهندگان همچنین در ارائه راههای مختلف به بازیکنان برای کاوش در این فضای باز، با قرار دادن مجموعهای از ماشینها و قایقها، کار بزرگی انجام داد. تا به حال نشده که شخصی بتواند از سیستم هندلینگ خودروهای این مجموعه ایراد بگیرد و خود بازی GTA 3 نیز از این قاعده مذکور مستثنی نیست.
از همان زمان نیز (اگر خاطرتان باشد) بازیکنان میتوانستند در حین رانندگی به مجموعهای از موسیقیهای مدرن و کلاسیک آن زمان دسترسی داشته باشند. با اینکه شاید این موضوع زیاد به چشم بازیکنان نیاید، اما باید بدانید که کمپانی راکستار گیمز در آن سال مبالغ هنگفتی را برای دریافت مجوز نشر این موسیقیها پرداخت کرد تا حس واقعی گست و گذار در یک شهر را به بازیکنان القاء کند. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، مکانیزم تخریبپذیری بود. خودروها بسته به نقطه ضرب دیده و شدت آسیبهای وارد شده، خراشیده میشدند یا بعضی از نقاط آن (مثل درهای خودرو، کاپوت یا صندوق عقب) میشکستند که در آن زمان مکانیزمی مبتکرانه بود.
البته که سوای این موضوعات، بازیکنان میتواسنتند برای به سرانجام رساند هریک از مأموریتهای تعبیه شده، از انبوه سلاحهای سرد و گرمی استفاده کنند که نمونهای مثل آن در صنعت بازیهای رایانهای دیده نشده بود. در کنار این موارد شما میتوانید تعداد بیشماری از افسران پلیس یا غیرنظامیان را به خاک و خون بکشید که جنجالها و چالشهای زیادی را به همراه خواهد داشت، اما بخش بسیار لذت بخشی از بازی است.
مکانیزم تیراندازی در بازی GTA 3 هنوز جای کار داشت، چرا که در آن طرف میدان محصولی به اسم Max Payne قرار گرفته بود که در شبیهسازی سیستم شوتینگ یا تیراندازی، رقیبی نداشت. تنها تفاوت بین این دو بازی، میزان آزادی عملی بود که به بازیکنان ارائه میشد که بابت همین موضوع همه ما بازی GTA 3 را پیروز این نبرد میدانیم، اما این موضوع بدان معنا نیست که Max Payne عملاً بازی بدی بود.
مجموعه وسیع از مکانیزمهای Grand Theft Auto به دن هاوسر و تیم توسعهدهنده در راکستار گیمز این اجازه را داد تا راههای مختلفی برای انجام مأموریتهای بازی ارائه دهند. در حقیقت Grand Theft Auto 3 دارای مجموعهای از مأموریتهای جادویی است روایت آن به خوبی انجام شده و بازیکنان را محکم ( و صد البته بدون زدن دل آنها) در خط داستانی نگه میدارد. به عنوان مثال یک مأموریت ممکن است مستلزم تعقیب کسی در یک ماشین باشد و دیگری احتمالاً شامل سرنگونی گروهی از گانگسترهای خیابانی یا ترکیبی از هر مکانیزم قبلی باشد.
برخلاف بازیهای تازه منتشر شده توسط راکستار گیمز، بازیکنان در بازی GTA 3 راههای مختلفی برای به پایان رساندن یک مأموریت داشتند که همین موضوع سبب میشد تا هر بازیکن نسبت به خلاقیت خود داستان بازی را به سرانجام برساند. یکی دیگر از موضوعاتی که باعث میشد تا هر شخص از تجربه بازی یادشده دست نکشد، وجود انبوهی از کدهای تقلب بود که تغییرات جالبی را در دنیای بازی ارائه میداد. به عنوان مثال اگر از مجموعه سلاحهای خود ناراضی بودید، کافی بود تا با اعمال یک کد تقلب به سلاحهای جدید دسترسی پیدا کرده و آنها را روی دشمنان یا مردم عادی آزمایش کنید. با استفاده از این کدهای تقلب میتوانستید ماشینهای سوپراسپرت را تولید کردهیا با احضار یک تانک به نیروهای ارتشی حمله کنید.
امروزه اگر به این بازی نگاهی بیاندازیم، بدیهی است که برای ما بسیار قدیمی جلوه کند. جلوههای بصری مورد استفاده برای طراحی بازی هم اکنون از دید ما ضعیف جلوه میکند، اما برخی از آهنگهای مجوزداری که توسط راکستار گیمز انتخاب شده بود، در جامعه کنونی ما مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. بی تردید داستان روایت شده برای بازیکنان باعث بوجود آمدن تفرقههایی شد که نمونهاش را در بازیهای بعدی کمپانی سازنده دیده بودیم و متأسفانه این مورد به هیچ وجه قابل اصلاح نیست.
نسخه اورجینال بازی GTA 3 از تنظیمات پیچیدهای برای کنترلرهای کنونی برخوردار است که میتواند کاملاً برای بازیکنانی که به بازیهای مدرن عادت کردهاند، دردسرساز باشد. همانطور که گفته شد، بازی Grand Theft Auto 3 در دادن آزادی به بازیکنان و انجام آنچه که میخواهند، پیروز شده است. برخلاف بازیهای اخیر توسعهدهنده، Grand Theft Auto 3 تقریباً هرگز شما را به دنبال پیروی از یک مسیر کاملاً از پیش تعریفشده هدایت نمیکند.
در این بازی هدفی وجود دارد که فقط باید به آن برسید. به هر حال، هیچ محدودیتی در کار نیست و شاید مهمتر از همه، این همان چیزی باشد که Grand Theft Auto 3 را به یک بازی خاص و منحصربفرد تبدیل کرده است. با این حال، کسانی که میخواهند این بازی را امتحان کنند، ممکن است یک جایگزین عالی در گوشه و کنار قفسه خود داشته باشند. همانطور که قبلا به استحضارتان رسانده بودیم، هم اکنون کمپانی راکستار گیمز در حال توسعه سهگانه محبوب GTA با نام اختصاصی Grand Theft Auto: The Trilogy – The Definitive Edition است که بازیهای GTA 3، GTA: Vice City و GTA: San Andreas در این کلکسیون بار دیگر (البته با تغییرات بروز تر) گردهم آمدهاند و قرار است بازیکنان را حسابی سرگرم کند.
این بازی در ماه نوامبر منتشر میشود و Grand Theft Auto 3: The Definitive Edition از تاریخ ۷ دسامبر برای مشترکین PS Now در دسترس خواهد بود. احتمالاً این موقعیت تنها فرصتی است که بازیکنان قدیمی و جدید بتوانند با تجربه محصول یادشده بار دیگر نسبت به آنچه که کمپانی راکستار گیمز تولید کرده بود، ادای احترام کنند.
نظر شما در خصوص این دلیل نامه چیست؟ آیا مجدداً به تجربه بازی GTA 3 میپردازید؟ نظرات خود را پیرامون این موضوع با ما به اشتراک بگذارید.