در سایه غولها | نقد و بررسی بازی Rainbow Six Extraction
در سایه غولها | نقد و بررسی بازی Rainbow Six Extraction
بازی Rainbow Six Extraction چند وقتی است که به عنوان آخرین ساخته استودیوی فرانسوی – کانادایی یوبیسافت (Ubisoft) در بازارهای جهانی عرضه شده و از نظر خیلی از بازیکنها (و البته پیش بینیهای قبلیای که داشتیم) نتوانست انتظارات را به حد کافی برآورده کند و عملاً یک شکست دیگر برای این کمپانی بازیسازی محسوب میشود. چرایی این علت را میتوانید در نقد و بررسی زیر از وبسایت کاروتک دنبال کنید.
در حقیقت ماجرا، بازی Rainbow Six Extraction به عنوان برادر کوچک مبتلا به یک سندروم عمیق برای Rainbow Six Siege شناخته میشود. این بازی در وهله اول محصولی نیست که بخواهیم به صورت مستقل به آن نگاهی بیاندازیم، بلکه برعکس از نظر ما یک افزونه جدید و دنبالهدار برای نسخه قبلی (یا همانRS: Siege) شناخته میشود که با مجموعهای از اپراتورهای همان بازی و افزودن چند قابلیت جدید، مثل اضافه کردن نبردهای PvE، به عنوان یک بسته الحاقی با قیمت پایینتر و شاید تحسینبرانگیزترین محتوای عرضه شده برای بازی Rainbow Six Siege شناخته میشود.
برای بازیای که سبک تیراندازی را یدک میکشد، مجموعهای از مأموریت های تکراری و پیشرفتهای لزوماً توخالی پر است از ایرادات و عیوبی که نمیتوانیم به سادگی از کنار آن عبور کنیم؛ مخصوصاً اینکه چنین عناوین به صورت مستقیم تمرکز خودشان را بر روی ارائه محتواهای چندنفره و سرویس محور معطوف کردهاند.
حالا اگر به عنوان یک بازی مستقل کوچک به Rainbow Six Extraction نگاه کنید، در مییابید که این محصولاً عملاً نوآوریهای جدیدی هم برای نمایش دادن در بطن خود دارد. همانطور که اشاره کردیم، یکی از شیرازههای این عنوان مستقل، اضافه شدن بخش PvE به عنوان یک اصل و مبنای اساسی به سری Rainbow Six است که ذیل چتر شخصیتهای MIA (یا همان سازمانی که تمام اوپراتورهای RS: Siege زیر پرچم آن فعالیت میکردند)، در زیر وزن پروژههای بزرگتر و جاهطلبانهتر مدفون میشود.
به هر طریقی که به این محصول نگاه کنید، عمیقاً با محصول بدی مواجه نمیشوید و در واقع پایه محکمی، متفاوت و سرگرمکنندهای برای ستارههای این بازی، یعنی بازیکنان ایجاد میکند تا در یک دور تاکتیکی در گیمپلی، در احساس رضایت و شعفی لذت بخش قرار گیرند. خب با این تفاسیر پس همه موارد به خوبی در این بازی نقش بسته است؟ خیر! مشکل عمده و اساسی این است که با تجربه هر مرحله و پیشرفت در روند داستانی، باز به همان مأموریتهای ابتدایی (از لحاظ ساختار و شاکله) بر میخوریم که در طی تکرار این چرخه برای ما تکراریتر و تکراریتر میشود تا در نهایت با خود بگویم:« من از این بازی خسته شدهام»، اما بازی در آن لحظه هم بیشترین فشار را به خود میآورد تا بهترین ارائهها را داشته باشد.
در اینجا سوالی پیش میآید که چرا بازی قبلی این مجموعه یعنی Rainbow Six Siege به دلایل معدودی نسبت به سایر تیراندازیهای رقابتی هم سبک در صنعت بازیهای رایانهای دوام بیشتر آورده است؟ به دلایل خیلی زیادی که من آن را مکانیزمها و استراتژیهای دقیق در طول تکمیل کردن این پروژه توسط سازندگان میدانم و از طرفی بحث تخریبپذیری محیط برای تغییر چالشها و استراتژیهای زنده، آن هم با استفاده از طراحی پیچیده که بازی را شبیه به مسابقات شطرنج تحت تاکیتیک PvP میکند، از دیگر عواملی است که هیچ کدام از بازیکنان آن محصول را پس نزدهاند و هنوز هم میلیونها بازیکن به تجربهاش میپردازند. همانطور که احتمالاً در جریان هستید، بازی Rainbow Six Siege به مناسبت رویدادهای تقویمی سالیانه، میزبان رویدادهای درون بازیای بود که هر کدام به نحوهای جذاب و جالب بود. یکی از رویدادهای مهمی که طی سالیان گذشته فقط برای یک بار آن هم در دوره هالویین برای بازیکنان عرضه شده بود، محتوای Outbreak بود که شاکله کلی R6 Extraction را در آن بازی نمایش میداد. درست همانند این بازی در آن رویداد ویژه باید با دشمنان جهش یافته انگلیای مبارزه میکردید و در طی مدت زمانی کاملاً محدود، منبع ویروس ناشناختهای که باعث به وجود آمدن این دشمنان انگلی میشد را شناسایی کرده و آن را نابود کنید.
اشتباه نکنید، چراکه بازی RS: Extraction دقیقاً روی همان هسته گیم پلی بازی Rainbow Six Siege ساخته شده است
دقیقا در این بازی نیز همان انگل شناسایی شده در روز Outbreak برای بار دیگر در سراسر ایالات متحده آمریکا از جمله نیویورک(New York)، سانفرانسیسکو (San Francisco) و آلاسکا (Alaska) شناسایی شده و تیم تجزیه و تحلیل مهار برونزا رنگین کمان که ما به فارسی آن را تتوتمبرک (البته به فارسی!) و یا Rainbow Exogenous Analysis and Containment Team یا به اختصار REACT وظیفه تحلیل و شناسایی این ویروس غریبالوقوع و خطرناک را بر عهده داشته و باید سر منشأ آن را پیدا کنند تا ریشه آن را به طور کلی بخشکانند.
اشتباه نکنید، چراکه بازی RS: Extraction دقیقاً روی همان هسته گیم پلی بازی Rainbow Six Siege ساخته شده است. حالا منظور ما از این جمله چیست؟ خب ابتداً باید بدانید که هسته گیم پلی که متمرکز بر GunPlay (مثل سایر بازیهای شوتر اول شخص) است که ابداً با نسخه قبلی این مجموعه یعنی Rainbow Six Siege تفاوت ندارد و به همین علت، عملاً نیازی نیست که برای تجربه این بازی، اگر از بازیکنان قدیمی مجموعه هستید، مهارتهای جدیدی فرا گیرید. به صورت رسمی ۱۸ اوپراتور از بازی قبلی به این محصول جدید مهاجرت کردهاند و اکثر ویژگی ها و قابلیتهایی که در نسخه قبلی دیده بودیم، بدون تغییر راه خود را به سمت Extraction باز کردهاند.
دقیقاً یکی از نقاط عطفی که بازیکنان بازی قبلی نسبت به بازیکنهای تازه وارد دارند این است که تمامی آنها نسبت به همه ابعاد و ویژگیهای اوپراتورها، گیمپلی، تاکتیکها و استراتژیها آگاه هستند و نهایتاً به دلیل روبهرویی با دشمنان جدید، مدتی بسیار کمی را باید رد فضای آموزشی یا بخش داستانی بازی سپری کنند تا با شیوهنامههای جدید آشنا شوند. همچنین همانند بازی Rainbow Six Siege، این بازی هم از تخریبپذیری قابل توجهای بهرهمند است که با استفاده از آن میتوانید سیاستهای تهاجمی خود را در مقابل این دشمنان انگلی بهبود بخشیده یا زودتر باعث پیدا کردن منشاء بیماری در هر منطقه شوید و شر آن را برای همیشه کم کنید.
البته باید این نکته را خاطر نشان کنم که فیزیک و تخریبپذیری مثل عنوان قبلی کارایی زیادی ندارد، مخصوصاً اینکه نبردها در این بازی کاملاً به صورت PvE است و باید تمرکزتان را روی کشتن و از بین بردن دشمنانی کنید که با هوش مصنوعی مدیریت میشوند. بله! یکی از خاصیتهای متمایزکننده Extraction نسبت به سایر عناوین مجموعه Rainbow Six همین قابلیت PvE در دنیای Outbreak است که به صورت ادواری گستردهتر و کاملتر از زمانی میشود که بازی را برای اولین بار آغاز کردهاید.
چیز زیادی در این بازی تحت عنوان بخش کمپین یا بخش داستانی پیدا نمیکنید، چرا که در آنجا به صورت مختصر و مفید اطلاعات اندکی راجعبه این شیوع خانمانسوز به شما داده میشود که البته با آرمانهای این بازی در یک راستا حرکت میکند. دیلیل اینکه اطلاعات کمی به بازیکن داده میشود این است که خود بازیکنان در غالب تیمهای ۳ نفره ذیل پرچم REACT باید اطلاعات کافی درباره این هجوم غیر زمینی به دست آورند. در عوض گیم پلی RS: Extraction به شکل هجومی عمل کرده و بازیکنان را همانطور که گفته بودیم در غالب تیمهای سه نفره در سه منطقه مختلف از هر ایالت قرار میدهد تا آنها با استفاده از اوپراتورهای محبوبشان و مهارتهایی که دارند، به مقابله با آرکننها (Archaen)، یا همان دشمنان اصلی و انگلی بازی، بپردازند و مأموریت خودشان را کامل کنند. این مأموریتهای انعطاف پذیر که بسته به هر دور تجربه شما، به شکل متفاوتی به پایان میرسد (البته به این دلیل که بازی برای شما اهداف متافوتی را تعیین میکند)، باعث میشود تا تجربه گیمپلی از حالت یک نواختی خارج شده و برای هر منطقه با استراتژیهای متفاوتتر و جدیدتری روبهرو شوید که در نهایت با کمک یک AirLock بعد از پاکسازی منطقه اول، به منطقه دوم و در نتیجه منتقه سوم سفر میکنید.
برای این بازی در مجموع ۱۳ هدف تعیین شده است که میتوانید وقت و انرژی تیم خودتان را معطوف به آن کنید که این اهداف شامل کشتن یک هدف بزرگ، نابود کردن لایهای از ویروس یا اسکن کردن لانههای آرکننها را شامل میشود. برخی از اهداف بسیار دشوارتر از این فعالیتهای سطحی است، به طوریکه یک مأموریت ویژه برای بازیکنان وجود دارد که آنها باید وارد دروازهای بزرگ از منطقهای آلوده شده و با نسخههای جهشیافته آرکننها که سابقاً اعضای تیم Rainbow بودهاند و در این بازی با نام Protean شناخته میشوند، مبارزه کنند.
از لحاظ فنی این مأموریت های ويزه از نکات برجسته بازی Rainbow Six Extraction است، چراکه تجربه مبارزه با آنها نزدیکترین حس را نسبت به کشتن تیمی یک باس فایت به کاربران ارائه میدهد. اگرچه بعضی اوقات درجه سختی و هوش مصنوعی Porteanها واقعاً عذاب آور و سخت میشود (مخصوصاً اینکه اگر دوست دارید دیوانه شوید، باید تجربه نبرد با آنها را در درجات سختی بالاتر امتحان کنید)، اما بخش دیگری در بازی با نام Maelstrom وجود دارد که در آن بخش به صورت هفتگی چالشهای متفاوتی از سوی سازندگان به بازیکنان ارسال میشود که در نوع خودش رقابتی بسیار سخت و نزدیکی با Proteanها برای ایجاد فضای چالشی نزد بازیکنان دارد. البته فعلاً با توجه به این موضوع که هنوز مدت زمان زیادی از عرضه Rainbow Six Extraction نگذشته است، اما میتوان انتظار این موضوع را داشت که لیست چالشهای هفتگی گسترده و عمیقتر از موجودیت فعلی شود.
برخی از اهداف بسیار دشوارتر از این فعالیتهای سطحی است، به طوریکه یک مأموریت ویژه برای بازیکنان وجود دارد که آنها باید وارد دروازهای بزرگ از منطقهای آلوده شده و با نسخههای جهشیافته آرکننها که سابقاً اعضای تیم Rainbow بودهاند و در این بازی با نام Protean شناخته میشوند، مبارزه کنند.
از لحاظ فنی این مأموریت های ويزه از نکات برجسته بازی Rainbow Six Extraction است، چراکه تجربه مبارزه با آنها نزدیکترین حس را نسبت به کشتن تیمی یک باس فایت به کاربران ارائه میدهد. اگرچه بعضی اوقات درجه سختی و هوش مصنوعی Porteanها واقعاً عذاب آور و سخت میشود.»
نکته اصلی و مهم این بازی در خصوص انجام فعالیتها بسته به موفقیت نهایی شما نسبت به تکمیل کردن خواستههای بازی و از بین بردن اهداف از پیش تعیین شده نیست. شما قادر خواهید بود تا از زیر زمین بدون تکمیل کردن و پاکسازی منطقه A به منطقه B بروید و اگر با هم تیمیهایتان به مشکل برخوردید یا نبرد خیلی سختی را تجربه کردهاید، در مناطق امنی که در نقشه وجود دارند، استراحت کرده و به تهاجمهای دشمن پایان دهید.
این موضوع بدان معنا است که هدف شما از موفقیت این نیست که فقط چک لیست اهداف تعیین شده را تکمیل کنید، بنابراین با تفاسیر شرح داده شده فوق، Rainbow Six Extraction رویکرد متفاوتی نسبت به سیستم پیشترفت بازیکینها در بطن خود دارد. هر اپراتور سطح فردی و مهارتی خاص دارد که هر چه بیشتر با آنها بازی کنید، سطح آنها زودتر بهبود مییابد و همانطور که انتظار خواهید داشت، سطوح بالاتر از هر شخصیت به معنای استفاده عمیقتر از سلاحها، تقویت مهارتها و پوستههای ظاهری بیشتر برای هر اپراتور شناخته میشود.
با این حال که شما به عنوان یک سرباز تیم Rainbow تحت پرچم REACT هدایت میشوید، مجموع پیشرفتهایی که کردهاید و سطوح مختلفی را که تکمیل کردهاید، تحت طبقهای با نام Milestones گردآوری میشود. در این بخش، تمام امتیازات و XPهایی که جمعآوری میکنید به عنوان یک نقطه عطف به حساب میآیند، اما چیزی که بیشترین XP را برای شما و هم تیمیهایتان به ارمغان میآورد، مطالعات راجعبه ویروسها و اهداف خاصی است که در مناطق پنهان ۱۳ نقشه موجود در بازی قرار گرفتهاند که در طول نبردهای تهاجمی یا مخفیانه، باید آنها را شناسایی کنید و در صورت لزوم مقرشان را از بین ببرید. البته روشهای دیگری هم وجود دارد که در بخشهای حیاتیتر مثل ساخت سنگر و یا کشتن یک دشمن با استفاده از قابلیتهای منحصربهفرد که روشی خاص در بازی تلقی میشود، تقسیم خواهد شد.
با توجه به اینکه در نسخه قبلی برای بارها و بارها سنگرهای متفاوتی ساخته و با استفاده از گجتهای مختلف به کشتن دشمنانان پرداخته بودیم، پس بعضی از این کارها در ابتدا برای ما به اندازه کافی روشی آسان تلقی میشود که گاها به صورت ناخواسته و از روی غریزه به انجام آنها روی میآوریم. البته یکی از نکاتی که باید به آن اشاره کنم این است که در وهلهای از بازی، که غالباً مربوط به سپری کردن بیش از ۲۰ ساعت از گیم پلی میشود، مطالعات شما در خصوص ویروسها و دشمنان بازی باعث به وجود آمدن واگرایی محسوس در مورد دو هسته اصلی یعنی پیشرفت شخصیتها و یا پیشرفت در نبردهای گیمپلی تقسیم میشود.
به عنوا مثال، اغلب مأموریتهایی که با دوستانتان در آن شرکت میکنید، باید با دستوراتی مثل «صدمه زدن به فلان دشمن با استفاده از مواد منفجره» تکمیل شود. این موضوع که باعث دریافت XPهای دوبرابر میشود، به بازیکن این انگیزه را میدهد که تمام تلاش خودش را انجام دهد تا با استفاده از مواد منفجره، فلان دشمن را از پا دربیاورد. این کار تا آنجایی پیش خواهد رفت که شما مجبور هستید در مأموریتهایی که نیاز است به صورت مخفی کاری انجام شود، بین دو هسته دریافت XP بیشتر، یا دنبال کردن مسیر گیمپلی یکی را انتخاب کنید که هر کدام تبعات مخصوص به خود را دارد.
مثال دیگر در خصوص تکمیل مأموریتها این است که بازیکنان باید در منطقه سوم بدون اینکه زمینگیر شوند، به پاکسازی محیط بپردازند. خب رسیدن به این مورد در طول روند گیمپلی یک امر بدیهی و نسبتاً راحت است (اگر با یک تیم حرفهای وارد زمین نبرد شوید)، اما طبیعاتاً دور زدن دشمنان و طی کردن بیشتر مسیر به صورت مخفیانه، راهی آسانتر از مسیر قبلی است. انجام دادن این. اهداف برای تکمیل کردن بخش مطالعات یا به بیان دیگر بخش Studies به قدری سنگین طراحی شده که احتمالاً در ۱۰ بار اول از انجام دادن کامل آن ناتوان هستید و با هر شیوهای که بخواهید بازی را به پایان برسانید، تکمیل نکردن این اهداف بی نتیجه برای شما تلقی میشود. این دو گانگی عجیب و غریبی است که بازی در مقابل بازیکتان قرار میدهد و در نهایت باعث لطمه خوردن به تجربه کلی من شد.
اهداف برای تکمیل کردن بخش مطالعات یا به بیان دیگر بخش Studies به قدری سنگین طراحی شده که احتمالاً در ۱۰ بار اول از انجام دادن کامل آن ناتوان هستید و با هر شیوهای که بخواهید بازی را به پایان برسانید، تکمیل نکردن این اهداف بی نتیجه برای شما تلقی میشود. این دو گانگی عجیب و غریبی است که بازی در مقابل بازیکتان قرار میدهد و در نهایت باعث لطمه خوردن به تجربه کلی من شد.
با این شرایط، آزادی بازیکنان در رد کردن اهداف یا تکمیل آنها اصلاً بد نیست. مطمئناً اگر هدفی را با موفقیت انجام ندهید، XP حاصل از تکمیل کردن آن را از دست خواهید داد و معلوم نیست که در چند دور بعدی از تجربهتان، دوباره با این اهداف روبهرو شوید؛ اما این بدان معناست که تنها تأثیر واقعی بر اصطلاح موفقیت، بازگشت موفقیت آمیز به تکمیل مهارتها و رسیدن به منطقه مهار یا Containment Zone است.
حالا که بحث در خصوص رسیدن به منطقه مهار شد، باید این موضوع را بدانید که کشتن اکثر دشمنان و از بین بردن تخمهای ویروسی و یا کامل کردن تمام اهداف به شما تضمین برگشت سالم به منطقه امن را تضمین نمیکند. مرگ هر اوپراتور نه تنها باعث بارگزاری مجدد تمام مراحل بازی میشود، بلکه هر سه بازیکن در یک گروه تمام XPهای خود را از دست خواهند داد و باید خودشان را به محلی برسانند که در آنجا یکی از بازیکنان (یا همه آنها) مرده بودهاند که به این عمل MIA گفته میشود. مواجه شدن با این مأموریتهای خاص بسیار نادر است، اگرچه مواجه شدن با آنها بخاطر از دست دادن XP هم کاملاً دشوار نیست و Rainbow Six Extraction در صدد آن است که واقعاً تمام احساس آرامشی را که بعد از راهی کردن اوپراتورها به خانه انجام میدهید را به شما میدهد.
خود من بشخصه برای بارها با این مأموریتهای نجات بخش تحت عنوان MIA روبهرو شدهام، به این دلیل که استخراج اطلاعات و به پایان رساندن مراحل بازی گاهاً میتواند بسیار دشوار و سخت باشدد (حتی با احتساب مأموریتهای ویژه و مراحل آخر که واقعاً لحظات دشواری را برای بازیکنان به ارمغان میآورد). در این بین سرنگونی برخی از دشمنان ناشناخته که به صورت قریب الوقوع ظاهر میشوند، مثل Tormentor یا Crusher، بسیار پیچیدهتر از آن چیزهایی است که پیشتر موفق به دیدنش در تریلرهای مختلف از بازی شده بودید.
نکته جالب در خصوص آنها این است که در بعضی از مواقع، تعداد بسیار زیادی از هرگونه را برای مبارزات تهاجمی مشاهده میکنید که حکم بمب ساعتی را برای شما و هم تیمیهایتان دارد و از بین بردن آنها به عنوان یک قاتل عظیمالجثه حمله کننده بسیار سخت است. بنابراین هرگز به این بازی در قامت یک محصول شوتر تهاجمی نگاه نکنید، چراکه Rainbow Six Extraction پتانسیل خودش را فقط زمانی به شما نشان میدهد که به صورت مخفیانه به تکمیل کردن مراحل بپردازید و این موضوع هم برای من و هم برای سایر بازیکنان بسیار رضایت بخش است.
در طراحی سطحی و پیچیدهای که برای این بازی مشاهده میکنید، یک حد وسط عالی وجود دارد شما را بعد از به پایان رساندن تمام مراحل مجبور میکند تا نسبت به سطح مهارتهایی که به دست آوردهاید، به مراحلی که گذراندهاید یکبار دیگر نگاهی انداخته و ببینید آیا پتانسیل این موضوع وجود دارد که یکبار دیگر آن مراحل را در ازای پاداشهای بیشتر انجام دهید یا خیر؟ بنابراین تکمیل مراحلی که در خصوص این ژانر از بازی تحت عنوان PvE میشناسیم و انجام مراحل بدون اینکه زنگ هشداری به صدا دربیاورد، کاملاً حس و حال همکاری تیمی را به ما القاء میکند؛ مخصوصاً آنکه مجبور هستید در این محیط تاریک و ترسناک آخرالزمانی، حتی اگر با عناصر تکراری زیادی هم روبهرو شده باشید، به صورت دلهرهآوری به تجربه گیمپلی بپردازید.
البته در این بازی میتوانید هم اندازه بازیهای ترسناک توقع لحظات دلهرهآور و استرسزا داشته باشید، چراکه با شروع بخش گیمپلی برای اولین بار (حتی اگر از حرفهایهای عناوین ترسناک باشید)، قطعاً با دیدن چنین محیط آلوده،تاریک، ترسناک، عمق دید نامشخص و متناقض دشمنان و موارد دیگر قطعاً دست و پای خودتان را گم خواهید کرد. رفتار بعضی از دشمنان هم اصلاً جالب نیست، چراکه بعضی از آنها به صورت ناخودآگاه برای ساعتها در جای خود میایستند و قطعا نمیدانید که آیا هرکدامشان متوجه حضور شما شدهاند یا برای تله گذاری از جای خود حرکت نمیکنند.
در این یک مورد من هوش مصنوعی بازی را ستایش میکنم. همانطور که قبلتر اشاره کردم، بهترین راه برای مقابله با دشمنان این است که به آنها بی توجهی کرده و به صورت مخفیانه به نکمیل کردن مراحل بپردازید؛ اما اگر فکر میکنید شما و دوستان همراهتان به اندازه کافی مهارت و مهمات در اختیار دارید، کافی است برای یک بار هم که شده به صپرت تهاجمی به خیل عظیم دشمنانتان حمله کنید تا متوجه شوید به چه جهنمی روبهرو هستید.
یکی از دشمنان موجود در بازی میتواند زنگ هشدار را به صدا در بیاورد و این موضوع بدان معنا است که او قادر خواهد بود تا دشمنانی که در مناطق فرعی نقشه حضور دارند ( که در صورت عادی کاری با آنها نخواهیم داشت) را احضار کند. رویارویی به صورت مستقیم با دشمنان عملاً به صورت بی پایان ادامه دارد و از سرعت طی کردن مراحل میکاهد و این روند تا جایی ادامه دارد تا واقعاً چارهای جز تسلیم شدن نداشته باشید؛ البته اگر موارد خواسته شده را انجام ندهید.
فقط یک لغزش و اشتباه کافی است تا دشمنان در مسیر پیشبرد اهداف داستانیتان قرار گیرد و تمام زحمات شما و دوستانتان را به هدر دهد. البته این موضوع بدان معنا نیست که آرکننها از هوش مصنوعی هوشمندی برخوردار هستند، به خصوص که اگر بخواهیم RS Extraction را با RS Siege مقایسه کنیم؛ اما غریزه هر کدام از آنها به طرز قابل توجهای قویتر از کلیکرهای بازی The Last of Us برای قتل شما است. بنابراین بهترین پیشنهاد این خواهد بود که با استفاده از گجتها و رباتهایی که در دست دارید، به صورت راحتتر به مقابله با آنها بپردازید.
البته در این بازی میتوانید هم اندازه بازیهای ترسناک توقع لحظات دلهرهآور و استرسزا داشته باشید، چراکه با شروع بخش گیمپلی برای اولین بار (حتی اگر از حرفهایهای عناوین ترسناک باشید)، قطعاً با دیدن چنین محیط آلوده،تاریک، ترسناک، عمق دید نامشخص و متناقض دشمنان و موارد دیگر قطعاً دست و پای خودتان را گم خواهید کرد. رفتار بعضی از دشمنان هم اصلاً جالب نیست، چراکه بعضی از آنها به صورت ناخودآگاه برای ساعتها در جای خود میایستند و قطعا نمیدانید که آیا هرکدامشان متوجه حضور شما شدهاند یا برای تله گذاری از جای خود حرکت نمیکنند.
در مجموع باید گفت که بازی Rainbow Six Extractionبه خودی خود محصول بدی نیست. در خصوص تئوریای که سازندگان قصد داشتند آن را به شما معرفی کند، از دیدگاه من، موفق عمل کردهاند و میتوانید انتظار محصولی را داشته باشید که پیش از عرضه نسبت به آن امیدوار بودهاید. چیزی که میخواهم بگویم، این است که عنوان مذکور نسخهای فرعی برای بازی Rainbow Six Siege شناخته میشود، اما در عملکرد کمی بیشتر از یک بازی فرعی و بسته الحاقی برای محصول شوتر قبلی موفق ظاهر شده است.
مکانیزمهای این بازی همگی از نسخه قبلی قرض گرفته شده و هر اپراتور به طرز خارقالعادهای برای نبرد در این مکان آخرالزمانی توسط سازندگان برای بار دیگر بازطراحی شدهاند. البته این موضوع بدان معنا نیست که همه چیز در محیط بازی تکراری است، بلکه ایدههای جدید سازندگان هم به خودی خود درست کار میکند. Rainbow Six Extraction با قیمتی کمتر از یک بازی معمولی در فروشگاههای مجازی و فیزیکی عرضه شده و محتوای بیشتری و البته متمایزکنندهتری از نسخه Siege را برای علاقهمندان به آن محصول به ارمغان میآورد و از نظر من ارزش یک بار تجربه کردن را دارد.
با اینکه این بازی سرشار از ایدههای جدید و جالب است، اما این ایدههای به واسطه گیمپلی کهنهای که ۷ سال پیش مشاهده کرده بودهایم، با خطرات جدی روبهرو شد که نتیجه کار برای RS Extraction جالب از آب در نیامد. به صورت کلیتر باید گفت که این محصول در هماهنگ کردن بخش گیمپلی با ایدههای جدیدی که سازندگان در ذهن خود میپروراندن، موفق عمل نکرد. بر روی کاغذ، این بازی یک تجربه خوب با برخی نکات برجسته است؛ اما در واقعیت، نمیتوانید به عنوان یک ایده خوب که ژانر بازیهای شوتر را تکان میدهد، با آن مواجه شوید. به عنوان جمله آخر باید گفت که بازی Rainbow Six Extraction ایدههای بنیادین خوبی دارد که به دلیل الزام در تکرار زیاد مراحل بازی و سیستم پیشروی نامناسباش، پتانسیل اصلیای که میخواهد را نمیتواند برای بازیکن از خود بروز دهد.