نقد و بررسی بازی Soulcalibur VI
فرنچایز Soulcalibur همیشه یکی از متفاوتترین عناوین بین بازیهای «مبارزهای» بوده و هر قسمت از آن دارای مکانیزم و ویژگی است که همیشه سراغ آن برویم و از تجربه آن لذت ببریم. چند قسمت گذشته این سری همیشه یک ویژگی خاصی داشته است تا بتوانم ساعتها وقتم را در این بازی سپری کنم، از حضور کریتوس از سری God of War و اتزیو از سری Assassins Creed گرفته تا مکانیزمهای جدید و پویا که همگی تشکیلدهنده تفاوت این سری با باقی فرنچایزهای همسبک خودش داشته، همیشه این سری پر از سورپرایزها و دلایل مختلفی بوده تا مخاطبان خاص خودش را داشته باشد. قسمت ششم این سری نیز اخیرا منتشر شده است و این قسمت نیز از المانهای جدید جریانساز و جذاب به دور نبوده است، اما شاید آن هسته و المان سازنده این سری در این قسمت کمی خارج از دید است.
اختلافی بین نینجاها، جنگجوها و شمشیربازهاs
سری «سول کالیبر» همیشه به کمبوها یا همان چندضربهایش معروف بوده و در این قسمت نیز این موضوع اهمیت زیادی دارد. با استفاده از دو دکمه در بازی میتوانید شخصیتها را وارد فاز قدرتی جدیدی کنید و از کمبوهای مختلفی استفاده کنید. یعنی در بازی میتوانید با هر شخصیت دو استایل متفاوتی از مبارزه را ارائه دهید. البته برای پیدا کردن قدرت بیشتر باید واحد «روح» را داخل بازی خرج کنید. این واحد روح با مبارزه بهتر و استفاده درست از چندضربها به دست میآید. شاید مشکل اساسی سیستم «روح» به این شکل باشد که با انجام دادن سادهترین چندضربها و خیلی سریع میتوان به مقدار «روح» کافی برای خرج کردن رسید و در این بخش چالش خاصی وجود ندارد که آن سختی جذاب را به بازی اضافه کند. این موضوع وقتی احساس میشود که در پایان هر مسابقه حریف شما بهراحتی و با چند ضربی که شاید حتی بلوکه کنید میتوانند «روح» کافی را برای افزایش قدرت به دست آورند.
شاید بزرگترین دلیلی که «سول کالیبر» برایم جذابیت دارد، داشتن روحیه ماجراجویی و داستان پسزمینهای است که برای هر کدام از این کارکترها وجود دارد. برای متوجه شدن داستان زمینه هر کدام از این کارکترها میتوان در بخش آفلاین و کمپین بازی را با آنها تجربه کرد. اما این موضوع بر خلاف قسمتهای گذشته، به خوبی پرداخته نشده است. اضافه شدن کارکترهای جذابی مثل «گرالت ریویا» از سری Witcher کمک بسزایی در جذابیت کلی داستان بازی کرده است اما «گرالت» نیز نتوانسته به خوبی به پر کردن خلا داستانی بازی کمک کند. البته از یک بازی «مبارزهای» نباید انتظار داشت که داستان قوی و غنی داشته باشد اما مشکل از جایی شروع میشود که سازندگان سعی کردهاند تا روایت و داستان را در بازی بسیار پررنگ جلوه دهند که شاید یکی از اشتباهات آنها باشد. داستان بازی اصلا کیفیت کافی برای تبدیل شدن به یک المان مثبت را ندارد.
یکی از بهترین ویژگیهایی که در بخش آنلاین بازی وجود دارد، تماشای مسابقات دیگران است. بهراحتی میتوانید وارد لابی (البته لابیهای عمومی) شوید و به تماشای مسابقه دیگران بپردازید و متوجه شوید که خبرههای این بازی چگونه چندضربهای خود را انجام دهید و در مسابقات حرفهای میتوانید از رجزخوانی و طعنهزنیهای بازیکنان نیز لذت ببرید و اینگونه مهارتهای خود را در بازی بیشتر کنید.
قسمت جدید «سول کالیبر» یکی از بهترین بازیهایی است که در جمع و دورهمیها میتوان بازی کرد و دلیل اصلی آن نیز راحت بودن آن است. به عنوان مثال اگر «مورتال کامبت» یا «تکن» بازی کنید، اگر کسی در یک جمع تمامی چندضربها را بشناسد و تمرین زیادی داشته باشد میتواند بقیه را شکست دهد اما در «سول کالیبر» اینگونه نیست و هر کس بعد از یک ساعت بازی کردن میتواند بهراحتی رقیب خبرهای شود. در دورهمیها و بازیهای دسته جمعی این بسیار نکته خوبی است اما برای یک پلیر حرفهای که دوست دارد یک بازی «مبارزهای» چالش برانگیز را تجربه کند، متأسفانه «سول کالیبر» به هیچ وجه این حس رضایت را به مخاطب منتقل نخواهد کرد و اگر به دنبال چالش زیاد به همراه یادگیری چندضربهای مختلف هستید، وارد بازی اشتباهی شدهاید.
بخش چندنفره در بازی تنوع چندانی ندارد و تنها میتوانید دو نفره بازی را تجربه کنید. مودهایی که در بازی قرار دارند بسیار کم هستند و شاید اگر کمی تعداد و تنوع آنها بالاتر بود، از تجربه «سول کالیبر 6» لذت بیشتری میبردم. اما بازی به همان رویکرد کلاسیک و تکراری رو در رویی 1 مقابل 1 بسنده میکند و در این میان نیز چند مود تکراری و قدیمی نیز وجود دارد که حس و حال تنوع را در بازی تداعی کند اما این مودها به هیچ وجه نمیتوانند بازی را سرگرمکنندهتر کنند و صرفا برای بازی زمان بیشتری میخرند!
هم شرقی، هم غربی
یکی از دلایلی که علاقه زیادی همیشه به این سری داشتم، جلوههای بصری منحصربهفرد آن است که توصیفکننده هسته اصلی سری است. به لطف موتور گرافیکی «آنریل انجین 4» و استفاده صحیح سازندگان از آن، جلوهها و جذابیت بصری به سطح جدیدتری رسیده که پر از جذابیت است. طراحی چهره شخصیتها بسیار جذاب است و طراحی چهره کارکترهای ثابت نسبت به گذشته بسیار تغییرات مثبت داشتهاند و بهبود پیدا کردهاند. موضوعی که در قسمت قبلی مورد انتقاد خیلیها قرار گرفته بود و در این قسمت بالاخره برطرف شد.
موضوعی که همیشه در جلوههای بصری بازی قابل لمس است، سرعت بالای انیمیشنهای بازی است که با بیشتر شدن چندضربها و بالا رفتن سرعت ضربات این انیمیشنها نیز سرعت بیشتر و جالبتری به خود میگیرند. این انیمیشنها همراه با عوض شدن زاویه دوربینها بعضی اوقات حس فیلمهای هالیوودی به خود میگیرند و بعضی اوقات با صحنههای آهسته همراه با دیالوگ، حس انیمههای معروف را به مخاطب منتقل میکنند که حقیقتا نفسگیر است.
به لطف «آنریل انجین 4» فیزیک بازی نیز بسیار خوب درآمده است و برخوردها در بازی در کنار حالت فانتزی خود، جلوهای واقعگرایانهای نیز دارند و این موضوع بهخصوص در برخورد دو شمشیر با یکدیگر به خوبیاحساس میشود یا وقتی که برای بلاک کردن ضربات شمشیر دشمن، از سپر استفاده کنیم. برخورد ضربات کارکترها به یکدیگر هر کدام انیمیشن فیزیک و تخریبپذیری خاص خود را دارند که به جذابیت بصری بازی کمک زیادی کرده است.
صداگذاری شخصیتهای بازی نیز تغییری نکردهاند و همان جذابیت سابق خود را دارند. برای شخصیت «گرالت ریویا» از صداپیشه خود این شخصیت استفاده کردهاند و دیالوگهایی که برای او استفاده شده، ارجاعهای جالبی به سهگانه «ویچر» است. در کنار آن، موسیقی بازی نیز بسیار جذاب و گوشنواز ساخته شده است. موسیقیهایی که در مبارزات و در زمینهای نبرد مختلف استفاده میشود شباهت زیادی به موسیقی انیمههای شرقی دارد و این موضوع در بازی بسیار ملموس است.
سخن آخر
قسمت ششم از سری Soulcalibur شاید مقداری راه خود را گم کرده باشد و شبیه گذشته نتوانسته آن المان ریشهای خود یعنی ماجراجویی را حفظ کند اما هنوز میتواند سرگرم کننده باشد. سرگرمی که البته زیاد طول نمیکشد. بهطور کلی بهتر است سراغ بازی همسبک بهتری مانند Mortal Kombat 11 بروید یا قسمتهای گذشته این سری را تجربه کنید که بسیار بهتر و جذابتر از قسمت جدید هستند. با این که حضور شخصیتهای جدید مثل «گرالت ریویا» از سری The Witcher بسیار وسوسهانگیز هستند اما این جذابیت تنها چند ساعت طول میکشد.