۱۸ بازی که منتظر ریمیکشان هستیم
ریمیکها طی چند سال اخیر به یکی از قطبهای اصلی بازیهای ویدیویی بدل شدهاند و راهحل خوبی برای فروش مجدد و بهتر بازیهای ویدیویی شدهاند. به خصوص بین بازیهای قدیمیتر که همگی تشنه تجربه مجدد آنها با جلوههای ویژه بهتر هستند و همین موضوع باعث شده است تا انتظار مخاطبان برای ساخت مجدد خیلی از فرنچایزهای بازیهای ویدیویی بیشتر از قبل شود. در طی چند سال اخیر ریمیکهای متفاوتی به بازار بازیهای ویدیویی مثل Mafia Remake و Crysis Remake عرضه شد که از استقبال بسیار خوب گیمرها و رسانهها برخوردار بود و حالا استودیوها بیشتر به این نتیجه رسیدهاند که انتشار بازیهای ریمیک میتواند یکی از بهترین گزینههای ممکن برای سودآوری بیشتر باشد.
به همین دلیل است که یکی از بزرگترین ناشرهای دنیا مثل کپکام تصمیم گرفته است تا سری محبوب و پرطرفدارش یعنی رزیدنت ایول را بازسازی کند و هماکنون بازیهایی مثل Resident Evil 2 Remake و Resident Evil 3 Remake منتشر شدهاند و قسمت چهارم این عنوان هم در حال بازسازی است. اما هنوز هم بازیهای دیگری هم هستند که پلیرهای بیصبرانه منتظر ریمیک آنها هستند؛ بازیهایی که شاید تا به حال فراموش شدهاند و منتظر قسمت جدید آن هستیم اما سازندگان میتوانند با انشار ریمیکی از قسمتهای قدیمی سری دوباره جو هایپ را به صنعت بازیهای ویدیویی بازگرداند.
اما چه بازیهایی میتوانند ریمیک شوند و پلیرها بیشتر از هر بازی منتظر چه بازیهایی هستند؟ در این مقاله به معرفی ۲۵ بازی میپردازیم که پلیرها بیصبرانه منتظر انتشار نسخه ریمیک آن هستند.
Dino Crisis
یکی از بهترین فرنچایزها در سبک ترس و بقا که در زمان نسل پنجم به عنوان یکی از بهترین بازیهای ویدیویی شناخته میشد بدون شک بازی داینو کرایسیس است. این بازی توسط پدر سبک ترس و بقا در بازیهای ویدیویی یعنی شینجی میکامی ساخته شده است که به نبرد بین انسانها و دایناسورها میپردازد و یکی از بهترین تصویرسازیها را در بین بازیهای ترسناک داشت. این بازی از حالت دوربین ثابت سه بعدی استفاده میکرد که نمونه آنها را در قسمتهای اولیه سری Resident Evil هم دیده بودیم و همین باعث شد تا این عنوان مانند رزیدنت ایول از محبوبیت بالایی برخوردار باشد؛ اما متاسفانه به خاطر عدم ماندگاری مبحث جنگ با دایناسورها، سری Dino Crisis به هیچوجه نتوانست مانند Resident Evil محبوبیتش را حفظ کند.
طی چند سال اخیر بازیهای زیادی مبنی بر جنگ با دایناسورها منتشر شده است و همین کافی است تا دل پلیرهای قدیمی برای تجربه یک داینو کرایسیس جدید لک بزند؛ اما انتشار قسمت جدید استراتژي مناسبی برای کپکام نخواهد بود و اگر قرار است که این سری مجددا به صنعت بازگردد، کپکام باید قسمتهای اولیه این سری را بازسازی کند تا پلیرهای جدید هم با شخصیتهای اصلی این سری یعنی رجینا و دیلن آشنا شوند و به طور کلی لایههای اصلی روایت و داستان این سری را متوجه شوند.
از آنجا که کپکام چند سالی است که به انتشار ریمیک بازیهای خود مشغول است، چندان دور از انتظار نیست که بازسازی سری Dino Crisis در دستور کار کپکام قرار بگیرد؛ فرنچایزی که میتواند با جلوههای بصری صیقل دادهشده به یکی از محبوبترین فرنچایزهای نسل نهم بازیهای ویدیویی بدل شود.
Syphon Filter
سایفون فیلتر را طرفداران قدیمی پلیاستیشن به خوبی به یاد دارند. این عنوان به عنوان رقیب عامهپسندتر Metal Gear Solid منتشر شد و داستان تکاور حرفهای به نام گیب لوگان را روایت میکرد که طبق دستور دولت آمریکا دست به انجام ماموریتهای مختلف میزند. این فرنچایز از همان ابتدا توانست طرفداران زیادی را جذب کند و حتی ۵ قسمت دیگر را شامل شود که هر کدام نسبت به قسمت قبلی، پیشرفتی فاحش داشتند. متاسفانه این فرنچایز به خاطر فروش ضعیفش روی کنسول PSP نتوانست استمرار خود را برای انتشار حفظ کند و بهترین قسمت این فرنچایز یعنی Logan’s Shadow هم روی کنسول PS2 منتشر شد و تا به امروز خبری از این فرنچایز نیست.
استودیوی سازنده این فرنچایز یعنی Bend در نسل هشتم آی پی جدیدی را ساخت که Days Gone نام دارد و اگر طرفدار پلیاستیشن باشید حتما این عنوان را میشناسید و تجربه کردهاید؛ بازی در سبک ترس و بقا با محوریت دنیای آزاد و پر از زامبی که متاسفانه نتوانست در زمان انتشارش توجه خیلیها را جلب کند اما به مرور زمان و با برطرف شدن باگهای بازی، Days Gone توانست یکی از بهترین عناوین نسل هشتم پلیاستیشن باشد.
پلیاستیشن و سونی چندان با انتشار نسخه بازسازی و ریمیک غریبه نیستند و در ابتدای نسل نهم با انتشار Demon’s Souls Remake و بازخورد خوب از این بازی نشان دادند که علاقه به بازسازی عنوانهای گذشته خود دارند؛ اما باید این موضوع را در نظر گرفت که فعلا استودیوی Bend در حال ساخت آی پی جدیدی است و مشخص نیست که چه زمانی به سراغ ساخت Syphon Filter خواهد رفت.
Bully
یکی از بهترین بازیهای راکستار که توانست از بدو انتشارش طرفداران زیادی را برای خود دست و پا کند بازی Bully بود. «بولی» در حقیقت جی تی ای در مدرسه است. شما در نقش یک دانشآموز باید وارد مدرسهای شوید که این مدرسه محلی برای آموزش و تربیت دانشآموزانی است که بسیار دردسرساز هستند و وقتی در مدرسهای قرار میگیرید که تمام کارکترهای این مدرسه قرار است آتشبهپا کنند، مشخصا میتوانید حدس بزنید که چه شلم شوربایی در این مدرسه به پا میشود.
بولی یکی از کاملترین عنوانهای راکستار است و به مرور زمان و با گذشت تقریبا یک دهه از انتشار این بازی، محتوای این بازی هنوز هم جذابیت مختص به خودش را دارد و اگر نسخه بازسازی از این عنوان منتشر شود، قطعا میتواند سر و صدای زیادی را به پا کند. هرچند که در حال حاضر شایعههای زیادی راجع به انتشار نسخه ریمیکی از بازی Red Dead Redemption وجود دارد و اگر این شایعه به صورت رسمی تایید شود، باید تا مدت زیادی صبر کنیم تا بتوانیم نسخه ریمیکی از Bully را دریافت کنیم.
در کنار همه شایعههایی که راجع به انتشار نسخه ریمیک Red Dead Redemption وجود دارد، یکی از شایعههای دیگری که مربوط به بازیهای راکستار است، انتشار قسمت دوم فرنچایز Bully است و به نظرم برای راکستار بد نیست که اگر نسخه ریمستر یا از آن بهتر، نسخه ریمیک Bully را منتشر کند تا بتواند پلیرهای نسل جدید را برای تجربه قسمت دوم آماده و هایپ کند.
Jak and Daxter
شاید این موضوع را خیلیها ندانند اما جک و دکستر یکی از فرنچایزهای اولیه استودیوی ناتیداگ است. ناتیداگ بیشتر به خاطر توسعه بازیهای محبوبی مثل The Last of Us و Uncharted یا حتی Crash Bandicoot شناخته میشود اما شاید جالب باشد بدانید که این استودیو بازی دیگری به نام Jak and Daxter را ساخته است که حتی برای کنسول پیاس ویتا هم منتشر شده. البته پورت نسخه ویتا به قدری بد و دارای مشکلات فنی بود که به هیچوجه نتوانست طرفداران زیادی را به خاطر وجود این مشکلات به دست آورد اما اگر مشکلات فنی این بازی را نادیده میگرفتیم، جک اند دکستر به قاطعیت، یکی از بهترین فرنچایزهای پلیاستیشن و ناتیداگ محسوب میشود.
جک اند دکستر بازی در سبک ماجراجویی و پلتفرمینگ است که المانهای ایزومتریک و ساید اسکرول هم به خوبی در آن جای داده شده و شاید بازی منحصربهفرد در سبک خودش باشد که نمونه آن را در هیچ بازی دیگری ندیده باشیم؛ شخصیتپردازی فانتزی این بازی یکی دیگر از نقاط قوت این بازی است که به راحتی در دل هر گیمری جا میگیرد و میتواند برای گیمر بسیار درگیرکننده و جذاب باشد.
جک اند دکستر خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد و ناتی داگ توانست به راحتی با توسعه قسمتهای مختلف و محبوب آنچارتد و لست آو آس، خودش را به اوج برساند و به یکی از مهمترین استودیوهای بازیسازی بدل شود که چندان انتظاری از آنها نمیروند که سراغ بازیها فانتزی بروند اما حتی برای ناتیداگ هم پروژه ریمیک جک و دکستر میتواند بسیار جذاب باشد و میتوانند با برطرف کردن مشکلات فنی بازی و صیقل دادن جلوههای بصری، یکی از بازیهای سرگرمکننده نسل نهم را منتشر کنند؛ از آن جا که بازی It Takes Two توانست بهترین بازی سال ۲۰۲۱ در The Game Awards را نصیب خود کند، جک و دکستر هم میتواند یکی از بهترین بازیهای ماجراجویی پلتفرمر باشد که در طی چند سال اخیر تجربه کردهایم.
Gun
بعد از انتشار بازی Red Dead Redemption، مشخصا بازیهای اکشن وسترنی جایگاه ویژهای در دل گیمرها پیدا کردهاند و متاسفانه طی چند سال اخیر با وجود فرنچایزهای مثل Call of Juarez و Gun، هنوز بازی وسترن دیگری منتشر نشده است و همین موضوع باعث میشود تا بتوانیم Gun را به عنوان یکی از فرنچایزها با پتانسیل بالا برای رفتن به بوته ریمیک قلمداد کنیم. اما دلیل اصلی که Gun در لیست قرار گرفته، به این خاطر است که اخیرا اکتیویژن بلیزارد با قرارداد ۶۹ میلیاردی به یکی از زیرمجموعههای مایکروسافت بدل شد و فرنچایز Gun هم یکی از بازیهای زیرمجموعه اکتیویژن بلیزارد است و مایکروسافت میتواند از این فرنچایز برای مقابله با راکستار و Red Dead Redemption استفاده کند.
Gun هیچوقت به بزرگی پروژه Red Dead Redemption نبوده است اما بدون شک برای خود صاحب سبک و سیاقی است که به راحتی میتواند با استفاده از این سبک و سیاق و اضافه کردن المانهای جدید و نوین به این بازی، به یکی از بهترین فرنچایزهای وسترن بدل شود و با توجه به این که حالا مایکروسافت گیمینگ مدیریت این فرنچایز را برعهده دارد، میتواند با بودجه بسیار بالا، یکی از بهترین تجربههای سینمایی در صنعت بازیهای ویدیویی را در اختیار گیمرها قرار بدهد.
البته استودوی خالق این فرنچایز یعنی Neversoft برای همیشه منحل شده است و مشخص نیست که خالقهای اصلی این استودیو در حال حاضر کجا هستند اما امتیاز این فرنچایز هماکنون دست اکس باکس است؛ از آنجا که بازیهای AAA چندان خوبی با تم وسترنی ساخته نمیشود، بد نیست که مایکروسافت فرصتی به Gun بدهد تا شاید بعد از Red Dead Redemption 2 بتوانیم به بازی وسترن دیگری لقب شاهکار بدهیم!
Medal of Honor: Frontline
استودیوی Ripple Effect یکی از تلخترین سرگذشتها را در میان استدیوهای بازیسازی داشت؛ با این که این استودیو عنوانهای جذابی را توسعه داده بود اما متاسفانه در سال ۲۰۱۳ برای همیشه منحل شد. البته این اولین اقدام اشتباه و عجیب الکترونیک آرتز نبود و آنها استودیوی Visceral Games که مسئول ساخت و خلق فرنچایز Dead Space بودند را هم به مرحله انحلال رساندند. یکی از بهترین بازیهای استودیوی Ripple Effect بازی Medal of Honor: Frontline بود که در سال ۲۰۰۲ عرضه شد و بدون شک یکی از بهتری شوترهای اول شخص با محوریت جنگ جهانی بود.
این بازی از همان ابتدا توانست طرفداران زیادی را برای خود کسب کند و به یکی از معیارهای اصلی اکتیویژن برای خلق و توسعه قسمتهای ابتدایی فرنچایز Call of Duty بدل شود. با این که شاید در حال حاضر اینطور به نظر نرسد، اما این بازی توانست یکی از بهترین جلوههای بصری ممکن را در زمان خودش ارائه بدهد. اتمسفر کدر و سرد جنگ به استادانهترین شکل ممکن در این بازی پیادهسازی شده است و تا همین امروز بدون شک یکی از کلاسهای درس بازیسازی راجع به جنگ جهانی و پیامهای ضدجنگی است.
سری Medal of Honor مدت زیادی است که در سکوت خبری عجیبی به سر میبرد و در گذشته، این موضوع توسط الکترونیک آرتز ذکر شده بود که برای مدتهای طولانی قرار نیست که به سراغ این فرنچایز بروند اما حالا از این بیانیه الکترونیک آرتز چندین سال گذشته و به نظر میرسد حالا وقت خوبی است که در کنار بتلفیلد، یک رقیب دیگر برای Call of Duty ظاهر شود تا الکترونیک آرتز بتواند به عنوان پدر سبک شوترهای جنگی در صنعت بازیهای ویدیویی، بار دیگر قدرتنمایی کند و از وضع فعلی که خیلی از پلیرهای آن ناامید هستند، خارج شود.
Metal Gear Solid
بیاید با خودمان روراست باشیم؛ همه ما دوست داریم نسخه بازسازیشده بازی Metal Gear Solid را تجربه کنیم. شاهکار هیدئو کوجیما که یکی از بهترین بازیهای فلسفی و پست-مدرن تاریخ است و همواره تا به امروز یکی از بهترین فرنچایزهای بازیهای ویدیویی را رقم زده است. این بازی روی کامپیوترهای شخصی و پلیاستیشن منتشر شد اما در حال حاضر دست یافتن به این بازی برای اکثر پلیرها غیرممکن است. این بازی هماکنون روی هیچ فروشگاه دیجیتالی به جز GOG نیست و تقریبا معدود افرادی هستند که هم کنسول پلیاستیشن ۱ و هم این بازی را در اختیار داشته باشند تا تجربه کنند.
متاسفانه در سال ۲۰۱۵، هیدئو کوجیما بعد از ۲۵ سال همکاری با کونامی برای همیشه این استودیو را ترک کرد و کونامی با انتشار قسمت جدید اما ضعیف از متال گیر سالید به نام Metal Gear Solid: Survive، با انتقاد تند طرفداران سری و رسانهها روبهرو شد و تقریبا پرونده متال گیر سالید برای مدتها بسته شده است. اما اخیرا شایعاتی منتشر شده است که هیدئو کوجیما در استودیوهای کونامی دیده شده است و از آنجا که کونامی برای مدت زمان زیادیست که در سکوت خبری به سر میبرد، چندان دور از انتظار نیست که هیدئو کوجیما با همکاری کونامی تلاش به ساخت قسمت جدیدی از این بازی کند.
اما برای تولید ریمیک Metal Gear Solid نیازی چندان به حضور هیدئو کوجیما در کونامی هم نیست؛ آنها میتوانند از تمام سناریوها و سیستم دیزاینهای کوجیما و تیم قدرتمندش استفاده کنند و تنها با صیقل دادن جلوههای بصری بازی با استفاده از موتور قدرتمند Fox-Engine، ریمیک قدرتمندی از این بازی را در اختیار طرفداران سری و گیمرهای نسل جدید قرار دهند. هر چند لازم به ذکر است که دنبالهای بر Metal Gear Solid V: The Phantom Pain هم میتواند گزینه بسیار خوبی برای کوجیما و کونامی باشد؛ از آنجا که پایان این بازی تا حدودی نصفه و نیمه ماند و خیلی از طرفداران سری مشتاقانه منتظر انتشار دنبالهای بر این بازی هستند.
Red Dead Redemption
شاید باورتان نشود اما بین دو بازی Red Dead Redemption و Red Dead Redemption 2 تنها یک نسل اختلاف است اما به قدری جلوههای بصری قسمت اول با قسمت دوم اختلاف فاحشی دارند که بعد از تجربه Red Dead Redemption 2 تقریبا برایتان دشوار است که بخواهید با جلوههای بصری قسمت اول ارتباط بگیرید. با این که تجربه قسمت اول رد دد ردمپشن هنوز پر از جذابیت است و میتوانید ساعتها خود را مشغول ماجراجویی جان مارستون دوست داشتنی بکنید، اما خیلی از گیمرها بعد از تجربه قسمت دوم و تماشای پیشرفت بصری قسمت دوم نسبت به قسمت اول، مشتاقانه منتظر انتشار ریمیکی برای قسمت اول هستند تا بتوانند با جان مارستون و دنیای صیقل دادهشده قسمت اول Red Dead Redemption همراه باشید.
هرچند این ریمیک تا حد زیادی تایید شده است و خیلی از فعالان رسانهای صنعت بازیهای ویدیویی با انتشار گزارشهای مختلف اعلام کردهاند که راکستار به صورت مخفیانه در حال بازسازی Red Dead Redemption است، اما تا زمان تایید نهایی توسط راکستار باید صبر کنیم و مشخصا تا آن زمان دل طرفداران سری آرام نمیگیرد. اتفاق بزرگ دیگری که میتواند تا حد زیادی انتشار نسخه ریمیک رد دد ردمپشن را تایید کند، انتشار نسخه ریمیک سهگانه GTA است. هرچند سه گانه جی تی ای با انتقادهای تندی رو به رو شد و مشکلات فنی زیادی را در خود جای داده بود.
به نظر میرسد که راکستا حالا درس خود را به خوبی آموخته است و قصد دارد وقت و تمرکز بیشتری را روی ریمیک بازی رد دد ردمپشن بگذارد و همین موضوع باعث میشود تا دلمان بیشتر راجع به تجربه این ریمیک قرص شود. مشخصا اگر ریمیک رد دد ردمپشن هم قرار است افتضاحی مثل ریمیک GTA به بار بیاورد، ترجیح میدهیم مدت زمان بیشتری را برای تجربه این بازی صبر کنیم.
Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots
این موضوع این بار راجع به هیدیو کوجیما نیست بلکه مستقیما به پلیاستیشن ربط دارد. متال گیر سالید ۴: سلاح میهنپرستان با بودجه نقدی و مستقیم سونی ساخته شد و امتیاز این تکبازی از این فرنچایز در اختیار پلیاستیشن قرار دارد و همین موضوع باعث میشود تا پلیاستیشن در هر زمانی که بخواهد این عنوان را مجددا به مرحله ساخت برساند و برای پلتفرمهای آینده خود منتشر کند. از آنجا که مایکروسافت برای پیروزی جنگ محتوا با پلیاستیشن چند استودیو بزرگ را خریداری کرده و تقریبا تمام رسانههای بازیهای ویدیویی را درگیر این اخبار کرده است، به نظر زمان خوبی برای پلیاستیشن و سونی میآید تا آنها هم با رونمایی از نسخه ریمیک Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots، این بازی را در اختیار طرفداران سری، با جلوههای بصری بهتر و روی کنسول نسل نهمیشان قرار دهند.
بازی Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots در سال ۲۰۰۹ به صورت انحصاری برای کنسول PS3 منتشر شد و یکی از تحسینشدهترین عنوانهای این کنسول و به طور کلی فرنچایز متال گیر سالید است. نقش اصلی این بازی سالید اسنیک است و این بازی در آخرین دوره زمانی از این فرنچایز اتفاق میافتد و تقریبا میتوان این بازی را تمام کننده داستان این فرنچایز محسوب کرد. حالا تصور کنید که بازی به مهمی MGS 4: GOP، در انحصار پلیاستیشن قرار دارد و پلیاستیشن در هر زمانی که دلش بخواهد میتواند دست به تولید مجدد این عنوان بزند.
از زمانی که هیدئو کوجیما استودیوی شخصی خودش را به راه انداخته است رابطه خوبی را با سونی حفظ کرده و بازی Death Stranding به صورت انحصاری برای PS4 منتشر شد؛ این موضوع چندان دور از انتظار نیست که سونی و کوجیما مجددا تصمیم به ساخت مجدد این بازی اینبار با موتور بازیسازی قدرتمند Decima بگیرند. هرچند که کونامی هم باید رضایت کامل خود را به سونی برای انجام این کار منتقل کند اما این موضوع هم میتواند فرصتی برای کونامی به جهت ورود مجدد به صنعت بازیهای ویدیویی باشد.
Prototype
پروتوتایپ یکی از بازیهای ساختارشکن در نسل هفتم و یکی از اولین عنوانهایی بود که معنی واقعی آزادی عمل در گیمپلی را به نمایش کشید. استودیوی رادیکال گیمز منحل شده مسئولیت خلق این بازی را برعهده داشت که توانست فرنچایز پروتوتایپ را به عنوان یکی از بهترین فرنچایزهای سندباکس و اکشنی با ریتم سریع روانه بازار بازیهای ویدیویی کند. متاسفانه قسمت دوم این فرنچایز به هیچوجه نتوانست مانند قسمت اول فروش داشته باشد و همین موضوع باعث شد تا اکتیویژن تصمیم بر انحلال استودیوی رادیکال گیمز بگیرد.
اما حالا که اکتیویژن بلیزارد یکی از داراییهای اکس باکس گیمینگ است، این احتمال وجود دارد که مایکروسافت گیمینگ به درخواست بالای طرفداران این سری پاسخ بدهد و دوباره الکس مرسر و بازی Prototype را ببینیم. این بازی یکی از پویاترین گیمپلیهایی را داشت که میتوانستید در نسل هفتم بازیهای ویدیویی پیدا کنید. یکی از مواردی که به خوبی در این بازی توانست جریانساز شود، استفاده از سلاحهای عجیب و زیستی بود که خیلی از فرنچایزهای مشابه تصمیم گرفتند که از این مدل اسلحه در بازیهای خود استفاده کنند.
پروتوتایپ میتواند یکی از همان بازیهایی باشد که وضعیت اکس باکس در رابطه با محتوای اختصاصی و انحصاری را بهبود دهد. با این که ممکن تا سالهای آینده خبری از پروتوتایپ نباشد، اما بدون شک حالا که مایکروسافت امتیاز این فرنچایز را در اختیار دارد میتواند به راحتی این گزینه را در اختیار پلیرها قرار دهد.
Silent Hill
متاسفانه به خاطر ناتوانی کونامی در ادامه دادن موفقیتآمیز به عنوان کمپانی نشر در صنعت بازیهای ویدیویی، خیلی از طرفداران فرنچایزهای کونامی حسرت به دل انتشار قسمتهای جدید این فرنچایزها هستند. یکی از این فرنچایزها، سایلنت هیل است که تقریبا میتوان این فرنچایز را پدر سبک ترس روانشناختی دانست. سایلنت هیل یکی در صدر لیست غایبهای صنعت بازیهای ویدیویی است. آخرین تلاش کونامی برای احیای سایلنت هیل در سال ۲۰۱۵ بود که از قسمت جدیدی از این فرنچایز با نام Silent Hills رونمایی شد.
این رونمایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود؛ چرا که برای اولین بار در تاریخ دو ترکیب رویایی هیدیو کوجیما و سایلنت هیل کنار هم قرار گرفته بودند و در تیم دستاندرکاران نامهای بزرگ دیگری مثل گیرمو دل تورو و نورمن ریداس دیده میشد؛ خبری Silent Hills به قدری بزرگ بود که تا سالها بعد از خبر رونمایی از این بازی هنوز خیلی از پلیرها و طرفداران این سری منتظر انتشار این بازی هستند اما متاسفانه به خاطر دعوای معروف کوجیما و کونامی، این بازی هیچوقت به مراحل نهایی توسعه و انتشار نرسید.
ریمیک Silent Hill بدون تغییر در داستان و روند روایت میتواند یکی از بهترین حالات ورود مجدد کونامی به صنعت بازیهای ویدیویی باشد و مشخصا خیلی از طرفداران سبک ترس و بقا هماکنون منتظر انتشار ریمیکی از این بازی هستند؛ حتی بعد از گذشت سالها از انتشار این بازی، خیلی از بازیهایی که امروزه در سبک ترس روانشناختی منتشر میشوند، همگی به نوعی از این فرنچایز الهام میگیرند و قویترین بازیهای این سبک، با فرنچایز سایلنت هیل مقایسه میشوند.
Assassins Creed
فرنچایز اسسینز کرید یکی از برگهای برنده یوبیسافت در تاریخ کمپانیاش بود؛ این فرنچایز به اندازهای بزرگ بود که یوبیسافت حتی فرنچایز جذاب و محبوب Prince of Persia را کنار گذاشت و به انتشار سالانه اسسینز کرید پرداخت و تا به همین امروز به انتشار سالیانه و دوساله قسمتهای جدید این فرنچایز میپردازد. اسسینز کرید از همان ابتدا با قدرت کارش را شروع کرد و نشان داد که میتواند یکی از ارزشمندترین فرنچایزهای یوبیسافت باشد. یوبیسافت مونتریال که تا آن زمان بازیهای خوبی مثل اسپلینتر سل و پرنس آو پرشیا را ساخته بود، با ریسک بالا و بیمهابا به سراغ ساخت بازی جدیدی رفت که نتیجه نهایی آن اسسینز کرید بود.
قسمت اول اسسینز کرید، با این که توانست طرفداران زیادی را برای خود جذب کند اما دارای مشکلاتی اعم از محدودیتهایی در دنیا و گیمپلی بود که البته این موضوع کاملا قابل تشخیص است. به خاطر عدم پیشرفت تکنولوژی در آن زمان، اسسینز کرید نتوانست مانند قسمت دومش عمل کند؛ با این که قسمت دوم تنها دو سال اختلاف زمانی در انتشار با قسمت اول داشت اما قسمت دوم به خاطر پیشرفت موتور بازیسازی یوبیسافت، بسیار آزادانهتر بود. قسمت اول اسسینز کرید با این که سعی کرده بود حالت شبه جهان آزاد خود را حفظ کند، اما دنیای بازی هر بار کوچکتر و شبیه به همدیگر به نظر میرسید و تقریبا خیلی از ماموریتها از اواسط بازی، تکراری میشدند.
ساختن ریمیکی برای قسمت اول بهترین موقعیت برای یوبیسافت است که بتواند بار دیگر طرفداران قدیمی این سری را به اسسینز کرید برگرداند؛ به خصوص این که قسمت اول اسسینز کرید یکی از مهمترین خط داستانیهای این بازی محسوب میشود و همان روایتی است که تمام قسمتهای مختلف این بازی را تعریف میکند و مشخصا بازتعریف این عنوان میتواند فرصت خوبی را به یوبیسافت بدهد که زمان بیشتری را برای قسمتهای آینده این فرنچایز بدهد و به گیمرهای نسل جدید بازیهای ویدیویی راهی برای آشنایی بیشتر به این فرنچایز بدهد.
Call of Juarez
مجددا تاکید میکنم؛ بازیهای AAA که با استایل وسترنی ساخته شوند بسیار کم هستند. یکی از بازیهای داستانمحور جذاب که رنگ و لعاب تازهای به بازیهای وسترنمحور داده بود. آخرین قسمت از این سری Gunslinger بود که یکی از چرخ و فلکها ماندگار روایت در بین بازیهای وسترنی بود. فرنچایز Call of Juarez در هر قسمت داستان جدید و متفاوتی را روایت میکند که هر قسمت از آن به کارتلها و گروههای خلافکاری مختلف میپردازد. یکی از کارهای جذابی که توسعهدهندگان این بازی انجام میدهند، نام بردن از اسامی تفنگداران بزرگ و قرار دادن آنها به عنوان کارکترهای مهمان است که اگر داستانهای وسترنی قدیمی را دوست دارید، مطمئنا برایتان لذتبخش خواهد بود.
ندای خوآرز یکی از بازیهای استودیوی تکلند است. اگر تکلند را نمیشناسید، بهتر است بدانید که این استودیو مسئول ساخت بازیهایی مثل Dying Light است. تصور کنید که این استدیو بعد از ساختن ندای خوآرزها به ساخت بازیهای ترس و بقا پرداخته است. متاسفانه یا خوشبختانه چند سالی است که تکلند مشغول ساخت بازیهای فرنچایز Dying Light است و مدتهاست که خبری از فرنچایز ندای خوآرز نیست.
با این که تکلند میتواند قسمت جدیدی از این فرنچایز با سوژه جدید و جلوههای بصری مناسب نسل نهمی را رونمایی کند، اما خیلی از طرفداران این سری منتظر رونمایی از ریمیکهای قسمتهای قبلی هستند که هر کدام از این قسمتها جذابیت خود را دارند؛ به خصوص آخرین قسمت از این مجموعه یعنی Gunslinger که رویکرد بسیار متفاوتتری را نسبت به قسمتهای گذشته خود دارد و المانهای سینمایی آن بسیار جذابتر از گذشته است.
Battlefield Bad Company
بد کمپانی مهمترین قسمت از فرنچایز بتلفیلد محسوب میشود. بد کمپانی دلیل اصلی بود که توانست شهرت و محبوبیت را به فرنچایز بتلفیلد بیاورد؛ درست زمانی که همه استودیوهای بازیسازی مشغول ساخت شوترهای اول شخص با محوریت جنگجهانی بودند، الکترونیک آرتز و DICE با توسعه و انتشار بد کمپانی موفق شدند تا چهره دیگری از شوترهای اول شخص جنگ محور را به نمایش بکشند. این بازی به نوعی جنگاوری مدرن را به نمایش میکشد و همین موضوع باعث شد تا بتلفیلد به یکی از ترندهای صنعت بدل شود.
در قسمتهای جدیدی بتلفیلد، این فرنچایز طرفداران زیادی را از دست داد و با انتشار بازی Battlefield 2049، خیلی از طرفداران این سری در شبکههای اجتماعی سر و صدای زیادی را به پا کردند و خیلی از این طرفداران قدیمی معتقدند که هیچکدام از قسمتهایی که از بتلفیلد منتشر شده، به جذابیت بد کمپانی نیست و همین موضوع باعث میشود تا از الکترونیک آرتز و DICE انتظار داشته باشیم تا در آیندهای نه چندان دور دست به بازسازی مجدد این بازی بزند.
Resistance
فرنچایز Resistance یکی از فرنچایزهای انحصاری پلیاستیشن است که حدود یک دهه است که در سکوت رسانهای به سر میبرد. آخرین قسمت از این فرنچایز برای کنسول پیاسویتا منتشر شده است و تا به امروز خبری از این فرنچایز نیست. این بازی توسط استودیو Insomniac Games ساخته شده است و این استودیو طی چند سال اخیر بازیهای دیگری مثل Sunset Overdrive و Marvel’s Spider-Man و Marvel’s Spider-Man: Miles Morales را ساخته است. Resistance عنوانی با تم آخرالزمانی است که با اکشن سریعش به راحتی در دسته بهترین فرنچایزهای انحصاری پلیاستیشن قرار میگیرد؛ اما متاسفانه طی چند سال اخیر خبری از این فرنچایز نیست.
پلیاستیشن چند سالی است که تمرکز بیشتری روی فرنچایزهای The Last of Us، God of War، Horizon و Marvel’s Spider-Man دارد و عنوانهای انحصاری زیادی را پشت سرش قرار داده اما مطمئنا با رونمایی از قسمت جدید این فرنچایز میتواند طرفداران قدیمی پلیاستیشن را خوشحال کند؛ در نسل هشتم بازیهای ویدیویی هیچ قسمتی از این بازی منتشر نشد و حالا در نسل نهم و در جنگ هیجانانگیز محتوایی که با اکس باکس دارد، میتواند برگهای برنده قدیمی خود را رو کند. یکی از همین برگبرندهها، بدون شک بازی و فرنچایز Resistance است که نسخه بازسازی قسمتهای اولیه آن میتواند بهترین اتفاق ممکن باشد.
Uncharted
حالا که راجع به فرنچایزهای پلیاستیشن صحبت کردیم، بد نیست که سراغ یکی از بهترین فرنچایزهای پلیاستیشن یعنی آنچارتد برویم. آنچارتد ساخته استودیوی ناتی داگ است و ناتی داگ روی این فرنچایز به عنوان یکی از آی پیهای مهم خود حساب میکنم. هرچند که با خلق فرنچایز The Last of Us، توجهها نسبت به این فرنچایز کمتر شد اما مشخصا با رونمایی از یک آنچارتد ریمیک به خصوص برای قسمت اول که جلوههای بصری چندان خارقالعادهای نداشت، پلیاستیشن میتواند خبرسازی بسیار زیادی بکند و مشخصا خیلی از پلیرهای کنسولهای پلیاستیشن از این خبر هیجانزده و خوشحال خواهند شد.
از آنجا که خبرهای زیادی راجع به انتشار ریمیک قسمت اول The Last of Us وجود دارد، میتوان این انتظار را در آینده داشت که ناتیداگ برای ادامه دادن سری آنچارتد، به دنبال بهانهای باشد که قسمتهای قدیمی این فرنچایز را هم به بوته بازسازی ببرد. از آنجا که ناتیداگ در دورهای به صورت نوبتی بین آنچارتد و لست آو آس میچرخید، حالا بهترین وقت ممکن است که آنچارتد، آنهم با جلوههای بصری نسل نهمی به پلیاستیشن بازگردد. البته از آنجا که پلیاستیشن طی تصمیمات و استراتژيهای جدیدش، بازیهای انحصاریاش را روی پی سی هم منتشر میکند، این بازسازی میتواند پورتی را برای کامپیوترهای شخصی هم دریافت کند.
Max Payne
چه ریمیکی بهتر از شاهکار سم لیک؟ بازی که شهرت زیادی برای نویسنده و کارگردان این بازی و استودیوی او یعنی سملیک و Remedy به همراه داشت. رمدی با توسعه و ساخت این بازی، انقلابی را در صنعت بازیهای ویدیوی به پا کرد که خیلی از استودیوهای دیگر به دنبال رمدی تصمیم گرفتند که بیشتر به سراغ ساخت بازیهای سینمایی و داستانمحور با دیالوگهای طولانی بروند. اما هیچکدام نتوانستند مانند مکس پین مخاطبان را به سمت خودشان جذب کنند. مکسپین هم در داستان و هم در روایت به قدری قدرتمند عمل کرد که تا به امروز به عنوان یکی از بهترین فرنچایزهای تاریخ بازیهای ویدیویی یاد میشود.
آخرین باری که مکس پین در صنعت بازیهای ویدیویی دیده شد، در سال ۲۰۱۲ بود که قسمت سوم این فرنچایز منتشر شد اما متاسفانه نتوانست طرفداران قدیمی این فرنچایز را راضی نگهدارد اما بازهم دیدن مکس پین بعد از سالها توانست تا حد زیادی ما را راضی نگهدارد. اما تصور کنید که بازسازی از این بازی منتشر شود که دوباره مکس پین را اینبار با گرافیک نسل نهمی مشاهده کنیم؛ با این که در حال حاضر امتیاز بازی مکسپین در اختیار Take-Two Interactive است، اما رمدی طی چند سال اخیر و به خصوص بعد از ساختن بازی Crossfire X نشان داده است که پروژههای مختلف را از کمپانیها قبول میکند و تیکتو میتواند این پروژه را به رمدی بسپارد تا بار دیگر مکس پینی با چاشنی سینمایی رمدی تجربه کنیم.
Twisted Metal
بازیهایی که با محوریت ماشین و رانندگی وجود دارند معمولا از یک چهارچوب پشتیبانی میکنند اما اگر دوست داشته باشید که بازی با محوریت ماشینسواری با ترکیب دلچسبی از اکشن را تجبه کنید سعی کنید که حتما قسمتهای قدیمی و گذشته Twisted Metal را تجربه کنید. فرنچایزی که در نسل پنجم بازیهای ویدیویی طرفداران خیلی زیادی داشت که برای بازیهای چندنفره گزینه بسیار خوبی بود. هرچقدر تویستد متال به سمت جلو حرکت کرد، جذابیت آن به مرور زمان کمتر شد و آخرین قسمت از این بازی روی PS3 عرضه شد که یک شکست قطعی برای پلیاستیشن محسوب میشد.
اما بازسازی از قسمتهای قدیمی Twisted Metal در این روزها به راحتی احساس میشود و از آنجا که بازیهای ویدیویی با محوریت ماشینسواری حالا یکنواخت شدهاند، خیلی از طرفداران پلیاستیشن دوست دارند که این فرنچایز به دوران طلایی خودش بازگردد و بدون شک اگر قسمت جدیدی از این فرنچایز منتشر شود یا بازسازی روی قسمتهای اولیه آن صورت بگیرد، اتفاق بزرگی در صنعت بازیهای ویدیویی خواهد بود.
سخن آخر
بازار ریمیکها طی چند سال اخیر به خصوص بعد از موفقیت بازیهایی همچون Resident Evil 2 Remake و Mafia Remake بسیار داغ شده است و انتظار میرود که استودیوهای دیگر هم به توسعه ریمیکها و بازسازی عناوین نوستالژیک بپردازند. عناوینی که در این لیست ذکر کردیم در دوران انتشارشان طرفداران بسیار زیادی داشتند و دور از انتظار نیست که سازندگان برای بازگرداندن طرفداران قدیمی و نمایش قدرت طراحی بازی در نسلهای قبلی به سراغ ساخت ریمیک این بازیها بروند.
از آنجا که رقابت بین پلیاستیشن و مایکروسافت گیمینگ از همیشه داغتر شده است، اصلا دور از انتظار نیست که به زودی شاهد انتشار بازسازیهایی از سمت هر دو استودیو باشیم.