نقد و بررسی بازی Resident Evil 2 Remake
داستانی مشابه که سرنوشت فرنچایز بزرگی همچون Resident Evil را در دو نسل متفاوت بازتعریف کرد.
بدون شک بازی Resident Evil 2 یکی از محبوبترین و البته بهترین بازیهای سبک ترس و بقا است و جای تعجبی نداشت که بعد از رونمایی نسخه بازسازی این بازی، با استقبال عظیم گیمرها روبهرو شود و آمار پیشخرید این بازی سربهفلک بکشد. حالا پلیرها میتوانستند یکی از بهترین قسمتهای این فرنچایز را با جلوههای بصری نسل هشتمی تجربه کنند. این فرصتی برای گیمرهای قدیمی بود تا به یکی از داستانهای بنیادی این سبک و فرنچایز تجدید دیدار داشته باشند و گیمرهای جدید طعم داستانی مثل شراب ۱۲۰ ساله را تجربه کنند که هر چقدر هم از انتشار و بازگو کردن آن میگذرد، هنوز جذابیت سابق خود را حفظ کرده است.
اما بررسی کردن بازی Resident Evil 2 Remake کار واقعا سختی است. در این بررسی نهتنها باید به این نکته توجه کنیم که آيا ریشههای بازی به خوبی حفظ شدهاند، بلکه باید در نظر داشته باشیم که آیا این بازی توانسته است که بازسازی موفقی باشد و المانهای جدید نسل هشتمی را درون بازی تزریق کند یا نه. در ادامه به نقد و بررسی بازی Resident Evil 2 Remake میپردازیم. با کاروتک همراه باشید.
در راه اولین روز کاری
داستان بازی راجع به پخش شدن ویروس T در سطح «شهر راکون» است. بدون این که مردم شهر متوجه شوند، این ویروس در سطح شهر پخش شده است و زامبیها به خوردن مردم مشغول هستند و هر کسی که توسط زامبیها آلوده میشود، خود سریعا به زامبی تبدیل شده و به همین راحتی یک شهر به گورستان تبدیل میشود. پیش از این که بازسازی منتشر شود و در نسخه کلاسیک هم میدانستیم داستان به این شکل است.
یکی از جذابترین ویژگیهای نسخه کلاسیک بازی که در زمان خودش یک انقلاب در روایت محسوب میشد، روایت دو خط داستانی مختلف اما مرتبط به هم بود. در «رزیدنت ایول 2» میتوانستیم در قالب یکی از شخصیتهای «لیان اسکات کندی» یا «کلیر ردفیلد» بازی را انجام دهیم. در نسخه بازسازی نیز این ماجرا به قدرت خود برقرار است و میتوانیم با هر کدام از شخصیتها که بخواهیم بازی را شروع کنیم.
«رزیدنت ایول 2» اولین حضور لیان و کلیر در دنیای این سری است که از همان سال عرضه و اولین دیدار مخاطبان با این شخصیتها، محبوبیت زیادی پیدا کردند و حتی در خیلی از نظرسنجیها، شخصیت لیان به عنوان محبوبترین انتخاب شد. لیان اسکات کندی، پلیس تازهکاری است که برای اولین روزی کاریاش به «شهر راکون» آمده است اما به محض ورودش متوجه شهر مرده میشود و حال باید در این گورستان مردههای متحرک، خود را نجات دهد. در این میان او با «کلیر ردفیلد» برخورد میکند! درست حدس زدید، کلیر در حقیقت برادر «کریس ردفیلد» پروتاگونیست اولین قسمت از رزیدنت ایول است و کلیر بعد از اتفاقات قسمت اول به شهر راکون آمده است تا بتواند برادر خود را که چند وقتیست از او خبری ندارد، پیدا کند. در این بین راه کلیر و لیان به یکدیگر برخورد میکند و آنها در دو راه جداگانه قرار میگیرند و هر دو قصد فرار از شهر راکون را دارند.
از ویژگیهای خارقالعاده بازی، تداخل دو خط داستانی است و اگر هر دو روایت را تجربه کنید، متوجه خواهید شد که کارگردانی و روایت بازی چقدر جذاب و گیرا است. کارگردانی نسخه کلاسیک بازی بر عهده بازیساز افسانهای، هیدکی کامیا است که نام او را در فرنچایزهای دیگری مانند Devil May Cry یا Bayonetta شنیدهایم. بازی آنقدر خوب کارگردانی شده است که با دو روایت موجود در بازی بهراحتی متوجه جذابیت هر دو خط داستانی خواهید شد و لحظهای احساس نمیکنید که روایتها تکراری هستند.
در راه اولین روز کاری: Remake
وقتی به نسخه بازسازیشده «رزیدنت ایول 2» میرسیم، هیچ دلیلی وجود ندارد که ترس از خراب شدن خاطرات قدیم را داشته باشیم. کپکام جوری این عنوان را بازسازی کرده است که از لحظه به لحظه آن لذت میبرید و هر چیزی که در طول تجربه نسخه کلاسیک برایتان لذت بخش بود، در این نسخه چندین برابر شدت بیشتری دارد. با این که همه چیز در بازی حس و حال جدید و نو پیدا کرده است اما به هیچوجه در طول بازی احساس نکردهام که بازی از ریشههایش خارج شده است. در دل این جلوههای بصری صیقل خورده و جذاب هنوز هم بهراحتی میتوانید اسانس اصل رزیدنت ایول ۲ را پیدا کنید.
همانند نسخه کلاسیک، میتوانید دو خط داستانی لیان و کلیر را دنبال کنید. تغییر اولی که در بازی نظرم را به خودش جلب کرد، تغییر زاویه دوربین از حالت کلاسیک بازی به دید سوم شخص روی شانه بود که در قسمتهای چهارم، پنجم و ششم نیز از این فرمول استفاده شده بود و محبوبیت خاصی بین طرفداران این سری پیدا کرده است. حال میتوانید داستان اولین روز کاری لیان را با یک زاویه دوربین مدرن و بهتر تجربه کنید.
مزیتی که دوربین سوم شخص نسبت به حالت کلاسیک دارد، قطعا القای بیشتر و بهتر حس ترس است. اینکه دید نسبت به بعضی زوایا بسته باشد و ندانیم که چه چیزی پشت یک دیوار انتظارمان را میکشد، نکتهای است که بهشدت ترسناکتر از دید کلاسیک است و اعتراف میکنم که این موضوع بارها مرا ترساند و به من دلهره داد.
نکته مثبت دیگری که دید سوم شخص به بازی اضافه کرده است، افزایش چالش در بازی است. به خاطر راحت شدن نشانهگیری در بازی، حال کشتن دشمنان یا همان زامبیها مانند گذشته آسان نیست و با حدود 2 الی 3 تیر مستقیم به سر کشته میشوند و در مواقع حساس که توسط دشمن محاصره شدهاید، این موضوع بسیار چالشبرانگیز و دلهرهآور است.
تا جایی که امکان داشته است، طراحی محیط بازی خصوصا ساختمان اداره پلیس راکون سیتی شبیه به نسخه کلاسیک ساخته شده است. حتی اتاقهایی که در بازی وجود دارد شبیهسازی درست و دقیقی از نسخه کلاسیک هستند. حتی اتاق تیم استارز نیز در این نسخه وجود دارد که بسیار کاملتر و بهتر از نسخه کلاسیک است.
از طرفی دیگر آیتمهای بازی اعم از اسلحهها، تیرها، کلیدها و عینا در این بازی تکرار شدهاند و البته به خاطر بزرگتر شدن محیط بازی نسبت به گذشته، استفاده بیشتری از این آیتمها صورت میگیرد. به لطف طراحان مراحل نابغه بازی، پازلهای جدیدی به پازلهای کلاسیک اضافه شده است که ارزش تجربه بازی را بارها بیشتر میکند. نحوه چینش این پازلها بسیار جذاب و جالب است. در اوایل بازی ممکن است آیتمی را به دست آورید که در اواخر بازی از آن استفاده کنید و این نحوه روند و ارتباط حلقههای مختلف داستان و روایت به قدری خوشساخت و جذاب است که از تجربهاین بازی سیر نخواهید شد.
در کنار تمامی این المانها، گرافیک و انیمیشنهای روان بازی نیز به خوبی نقش خود را ایفا میکنند و لحظهای در بازی جذابیت خود را از دست نمیدهند. پالت رنگی بازی به زیبایی القاگر حس ترس، بوی خون، شرکت فاسد و نجات یافتگان وحشتزده را میرساند و این ویژگی یکی از مواردی بود که از ابتدا من را در Resident Evil 2 Remake میخکوب کرد.
صداگذاری بازی نیز توسط صداپیشگان اصلی این دو شخصیت انجام شده است و همچنین ساخت موسیقی بازی را Shusaku Uchiyama برعهده داشته است که قسمت دوم و نسخه کلاسیک را نیز در گذشته خود او آهنگسازی کرده است.
سخن آخر
اگر از طرفداران قدیمی Resident Evil هستید، بدون شک به سراغ این بازی خواهید رفت اما اگر پیش از این سری را تجربه نکردهاید و دنبال یک بازی جذاب و البته ترسناک هستید، Resident Evil 2 Remake میتواند بهترین گزینه برای شما باشد و مطمئن باشید که از تجربه آن نهایت لذت را خواهید برد.