نقد و بررسی بازی Shadow of the Tomb Raider
لارا کرافت این بار با داستانی شخصیتر و تقریبا میتوان گفت آخرین ماجراجوییاش بازگشته است تا ماجراجویی جذاب را ارائه دهد.
سهگانه Tomb Raider همواره یکی از پر فراز و نشیب فرنچایزهای چند سال اخیر بوده است که انتقادها و تعاریف زیادی بر آن وارد بوده است. از ابتدای انتشار، خیلیها معتقد بودند که این بازی یک کپی تمام عیار از سری Uncharted است. البته باید اعتراف کرد که تا حدودی شباهت به آن دارد، اما نمیتوان کتمان کرد که با بهرهگیری از یک سری المانهای اورجینال خودش، توانست یک تجربه غنی و جدید را برای طرفداران سبک «اکشن ماجراجویی» رقم بزند. با نظرات مختلفی که نسبت به Rise of the Tomb Raider منتشر شده بود، سازندگان هر طوری که بود قسمت جدید و احتمالا آخر این فرنچایز یعنی Shadow of the Tomb Raider را منتشر کردند که نقدها و نظرات منتشر شده همه حاکی از یک حقیقت بود: قسمت جدید فرنچایز Tomb Raider، قطعا ارزش تجربه را دارد.
با ادامه نقد و بررسی بازی Shadow of the Tomb Raider در وبسایت کاروتک همراه باشید.
خنجر سرنوشت
سخت است که بخواهم افتتاحیه طولانی این بازی را فراموش کنم. دلیلش هم بیارزش بودن آن است. افتتاحیه بازی به طرز عجیبی اذیتکننده است و اطلاعاتی را در اختیار شما قرار میدهد که از قبل نیز میدانستید. اطلاعات داستانی که بارها و بارها توسط شخصیتها پشت میکروفون و یا همان واکیتاکیشان به یکدیگر میگویند. بدتر از آن زمانی است که بعد از کمی بازی کردن ناگهان روند داستانی به طرز عجیبی تغییر میکند و سازندگان با قرار دادن اتفاقات تراژدیک و نابسامان ناگهانی، سعی میکنند کمی حواس شما را از این ساخت و ساز ضعیف روند و روایت پرت کنند اما خیلی ساده متوجه این ضعف خواهید شد.
اگر بتوانید کمی از اشکالات روایت و داستان ابتدای بازی عبور کنید، مطمئن باشید که میتوانید از باقی مراحل و روایت بازی لذت کافی ببرید. بازی شاید داستان ضعیفتری نسبت به قسمتهای گذشته خصوصا قسمت اول دارد اما برای (احتمالا) پایان کار «لارا کرافت» تقریبا پایان بندی قابل قبولی را ارائه دادند و میتوان بدون اعتراضی پرونده اختتامیه این بازی را بست.
در کنار همه اینها شخصیت پردازی بازی تا حد زیادی قابل قبول و جذاب است. از شخصیت همراه تا شخصیت منفی بازی میتوانند کمی به بالا بردن کیفیت پیشبرد روایت کمک کنند که این کار را به خوبی انجام میدهند. به خصوص شخصیت منفی بازی یعنی رئیس Trinity که با دیالوگهای درست و جذاب و یک خباثت آبزیرکاهانه بسیار خوش ظاهر شده است.
ماجرای بازی از جایی شروع میشود که «لارا کرافت»، بالاخره به خنجر سرنوشت میرسد و آن را از جایش برمیدارد و به این ترتیب، متوجه میشود که برداشتن این خنجر عاقبت بدی را برای دنیا دارد. بعد از خراب شدن غاری که خنجر در آن قرار داشت، لارا متوجه میشود که به زودی قرار است اتفاقات بدی بیفتد و در اولین شهری که حضور دارد، یک سیل مهیب و بزرگ رخ میدهد و آدمهای زیادی در روستا میمیرند. حال لارا کرافت باید دوباره تعادل را به دنیا بازگرداند. البته در این بین ماموران «ترینیتی» نیز دستبردار شما نیستند و قصد گرفتن این خنجر از لارا دارند.
یکی از نکات جذاب این قسمت سکانسهای فلشبک هستند که کودکی «لارا کرافت» و اتفاقاتی که برای او و خانوادهاش افتاده است را به تصویر میکشد که معمولا با یک گیمپلی خالی از مبارزه و پر از سکوبازی و پازل همراه است که در داستان و روایت اهمیت ویژهای دارد اما متاسفانه به خوبی در روایت جای نگرفته است و کمی اذیتکننده ظاهر میشود. شاید در ابتدا و فلشبکهای ابتدایی راضیکننده باشد اما کمی که جلوتر میرویم احساس میکنیم که لزومی به وجود این فلشبکها نیست و سازندگان صرفا میخواهند وقت بیشتری را برای بازی و روند بخرند.
آخرالزمان بدموقع
بدون شک گیمپلی بازی جذابترین المان است و ساعتها میتوانید درگیر این روند هیجانی و روان بازی شوید و به انجام انواع ماموریتها چه اصلی و چه فرعی بپردازید. ماموریتهای فرعی بازی هرچند از قسمت قبلی یعنی Rise of the Tomb Raider کمتر است اما با تشکر از المانهای جدید گیمپلی بازی این ماموریتهای فرعی بسیار جذابیت بیشتری نسبت به دیگر قسمتهای این بازی دارند.
پیشرفت قابل توجه گیمپلی و مبارزات بازی به راحتی در این قسمت احساس میشود. بدون شک در این قسمت سازندگان درک کردهاند که مشکلات قسمتهای قبلی چه بوده است و در این قسمت به خوبی از این مشکلات عبور کردهاند. از جمله تغییرات مثبت میتوان به بالاتر رفتن سرعت مبارزات به خصوص شوتینگ بازی برای استفاده از تیر و کمان معروف لارا کرافت اشاره کرد که، نه تنها در مخفیکاری بلکه در نبردهای سنگین در بازی نیز میتوانید افزایش سرعت را به خوبی احساس کنید.
المان مخفیکاری در بازی نیز مانند همیشه نقش پررنگ و مهمی دارد و به لطف طراحی مراحل فوقالعاده بازی حالا میتوانید از عوامل محیطی مختلف برای پیشبرد مخفیانه بازی استفاده کنید. البته به لطف تیروکمان معروف بازی میتوانید تقریبا 90 درصد بازی را مخفی پیش ببرید و هیچکس متوجه حضورتان نشود که البته باید اعتراف کنم که یکی از سختترین چالشهای بازی همین المان مخفیکاری آن است که مهارت بسیار بالایی در اجرا میخواهد.
المان ساخت و ساز در بازی به سطوح بالاتری رسیده است که البته بعضی اوقات این سطوح ممکن است چالشهای غیرمنطقی را به همراه داشته باشند. به عنوان مثال دیگر مانند قدیم نمیتوانید تیرها را در صندوقها و یا از دشمنان به دست آورید و به شکستن و جمعآوری گیاهان مختلف و چوب میتوانید تیر را در همان لحظه بسازید و تصور کنید که اگر ناگهان در مبارزه با دشمنان تیرتان تمام شود! آنجاست که باید به دنبال گیاه بروید تا بتوانید برای خود تیر بسازید. البته با سلاحهای دیگر مانند اسلحه گرم میتوانید دشمن را بکشید به این شرط که بخواهید در آن لحظه مخفیکاری را فراموش کنید و صدای شلیکتان را همه بشنوند.
المان سکوبازی نیز کماکان با قدرت سرجایش در بازی ایستاده است و یکی از مهمترین المانهای این بازی به شمار میرود. طبق معمول اکثر دیوارها و مانعهایی که از آن استفاده میکنیم، لغزنده هستند و خطر لرزش دارند و چالشهای سکوبازی کماکان با قدرت در شریان بازی حرکت میکنند. از طرفی دیگر یکی از المانهای قدیمی این بازی یعنی پازل و معما در این قسمت یک تلفیق چالشبرانگیز با المان سکوبازی داشته است و خیلی از اوقات باید معماهای مختلف را حل کنید تا بتوانید از موانع مختلف عبور کنید که از همان ابتدای بازی درگیر آن خواهید شد.
جذابیتهای بصری بازی نیز بسیار خوشرنگ و لعاب کار شدهاند و از گشتن در دنیای Shadow of Tomb Raider قطعا لذت خواهید برد. طراحی محیط و دنیای بازی به شکل خارقالعاده جذاب و البته متفاوت است. در هر مرحله از بازی سازندگان سعی کردهاند که دنیایی متفاوت را خلق کنند. البته غارها در بازی کماکان همان شکل همیشگی خود را حفظ کردهاند که البته نمیتوان خرده گرفت. فیزیک و تخریبپذیری بازی همیشه اهمیت زیادی در بازی داشته است و در این قسمت نیز به لطف انجین قدرتمند بازی، سازندگان یک فیزیک قابل قبول را از این بازی خروجی گرفتهاند و این بخش، به خصوص در مبارزات بازی به خوبی احساس میشود.
سخن آخر
در نظر داشته باشید که این بازی شاید نتوانست خیلی المان جدیدی برای ارائه در هسته گیمپلی داشته باشد اما باید در نظر داشته باشید که سازندگان موفق شدند تا بعضی از المانهای قدیمی این سری را صیقل دهند و بهتر کنند. همچنین بخش داستانی بازی هم دستخوش تغییرات خوبی شده بود و روایت بازی کمی ریشهایتر و سرراستتر شده بود که ارزش تجربه بازی را بیشتر از گذشته میکند. به طور کلی اگر طرفدار این سری هستید، از تجربه این قسمت ناامید نخواهید شد.