نقد و بررسی بازی Vampyr
در طی سالیان اخیر همواره سعی شده است با پیشرفت تکنولوژی در صنعت بازیسازی مخاطبان بتوانند تجربیات غنیتری در زمینه ژانر بازیهای اکشن و هراسبرانگیز داشته باشند، اما به نظر میرسد تکنولوژی تنها فرمول لازم برای موفقیت این عناوین نیست؛ همانطور که با انتشار جدیدترین عنوان انحصاری سونی یعنی Days Gone به همگان ثابت شد، این سبک هنوز عنوان نفرین شده خود را به یدک میکشد و برای دیدن روزهای بهتر همچنان باید صبر کرد. حال بازی Vampyr حداقل سعی کرده است که در انتخاب نام خود یک زیرکی خاصی را به نمایش بگذارد و نمایانگر یک تنفس تازه در سبک اکشن و بقا باشد که در آخر به ایده برخی توانسته با به وجود آوردن مکانیزمهای مهیجی باعث به حرکت درآوردن دوباره چرخه حیات این سبک شود و در ایده برخی دیگر این بازی با یک عملکرد معقول یک تجربه استاندارد را برای مخاطبین به ارمغان آورده است.
اپیدمی
در سال 1920 یکی از مرگبارترین وقایع جهان در لندن یعنی آنفولانزای H1N1 که ریشه آن در اسپانیا قرار داشت اتفاق افتاد و از سال شیوع آن در جهان بیش از 80 میلیون نفر به واسطه این آنفولانزا از بین رفتند. چیزی در حدود 3 درصد جمعیت کره زمین در سال 1920! انگلستان بهخصوص شهر لندن قلب تپنده امپراطوری بریتانیا حال بعد از وقایع جنگ جهانی اول به سختی در حال بازسازی زیرساختهای خود بعد از ویرانیهای جنگ عظیم جهانی است و حال با ورود این بیماری همهگیر شریانهای اصلی ملت انگستان در حال بسته شدن است. سوزاندن عزیزان و اعضای خانواده بعد از دست و پنجه نرم کردن با این بیماری و در نهایت شکست در آن به امری عادی تبدیل شده است؛ حال در همین میان، در یک شب بارانی و در تاریکی محض دکتر Jonathan Reid از زیر خاکهای گور دست جمعی سربازان جنگ جهانی راه خود را، لندن تبدیل به خاکستر شده باز میکند.
ولی اکنون او دیگر یک انسان معمولی نیست و قطعا خودش نیز به این موضوع واقف شده است. زیرا اولین چیزی که بعد از زنده شدن دوباره اورا تحت کنترل خود میگیرد علاقه شدیدش به خون است. حال او دیگر نمیتواند کنترلی بر غریضههای خود داشته باشد و تنها روح و روان او یک چیز را برای او بازگو میکنند و آن هم قتل و غارت برای به دست آوردن خون بیشتر است. همین موضوع باعث میشود روزی او بدون اینکه متوجه اعمال خود باشد دست به قتل خواهر خود Mary بزند، خواهری که برای دیدن مزار او به گورستان آمده بود، طعمه خوی خونخواری برادر خود میشود. حال «جاناتان» که چند وقتی است با اعمالی که کرده است کنار آمده سعی میکند از قدرتهای فراطبیعی که در اختیار او قرار داده شده برای کمک به پایان آنفولانزا استفاده کند و در این راه با موانع و حقایق بسیاری دست و پنجه نرم خواهد کرد.
یکی از بزرگترین نقاط مثبت این بازی داستانسرایی و محیط سازیهای بینقص آن است. سازندگان بازی برای درک هر چه بیشتر وقایع اتفاق افتاده در زمان شیوع بیماری در لندن دست به سفر به انگلستان زدند و با بازدیدهای خود از محلهای واقعی آن اتفاقات توانستهاند به زیبایی قسمتی از تاریخ را به بازی خود سنجاق بزنند. در زمان حضور سازندگان بازی در لندن، آنها کتب و اسناد بسیار زیادی را در مورد حقایق اتفاق افتاده در آن زمان مورد بررسی قرار دادند و حتی سری هم به شایعهها و داستان پردازیهای خیالی آن زمان که بخش اصلی این بازی را نیز تشکیل میدهند زدند و تمرکز زیادی را معطوف بر روی داستانهای مربوط به وجود خونآشامهای موجود در این دوره کردند.
جالب این است که توسعه دهندگان مطالب جالبی از وجود داشتن اقوام خون آشام در بین خانواده های رده بالا زمان امپراطوری انگستان پیدا کردند و این مطالب را به شکلی مهیج وارد بازی خود کردند. در طول داستان بازی قادر خواهید بود انتخابهای فراوانی در زمینه دیالوگهای بازی داشته باشید و با هر انتخاب خود از حقایق مختلفی پرده بردارید و قابل ذکر است که این انتخابها تاثیر مستقیمی در پایانهای بازی دارد. از آن جا که برای این بازی 4 پایان اصلی در نظر گرفته شده است انتخابهای هوشمندانه در جهت دادن به مسیر بازی بسیار مهم خواهند بود.
ورق زدن برگی خونآلود و کثیف از تاریخ لندن
بعد از بررسی موارد ذکر شده به این موضوع میرسیم که عنوان Vampyr یک بازی با تم خون آشامها و داستان غنی است و شاید بسیاری اولین تصویری که در ذهنشان پدید میآید عنوان بد نام The Order: 1886 باشد، عنوانی که با یک شکست تمام عیار مواجه شد و برای زمان زیادی مخاطبان را از ژانر بازیهای افسانهای و ماورای طبیعی بیزار کرد. حال این بازی شاید المانهایی از جمله فضاسازیهای بینقص شهر لندن و داستانی مهیج را با عنوان انحصاری سونی اشتراک داشته باشد ولی در زمینههای دیگر تفاوتهای فاحشی دارد. یکی از بزرگترین تفاوتها که یکی از هدفهای بزرگ بازی نیز محسوب میشود طراحی گیمپلی بازی است؛ خشن، خون آلود و همچنین سریع! سیستم مبارزه در بازی Vampyr با فراهم آوردن ویژگیهای فرازمینی خون آشامی یک تجربه جدید را به ارمغان میآورد؛ شما میتوانید حرکات خود را با هم ترکیب کنید، به مکان های مختلف دشمنانتان تلپورت شوید و همچنین از نیروهای اهریمنی خود نهایت استفاده را ببرید. گیمپلی بازی اگرچه المانهای زیادی را از عناوین هک اند اسلش به قرض گرفته باشد ولی قطعا زاویه دوربین بازی و مبارزات با دست خالی این بازی را یک عنوان سنتی هک اند اسلش نمیسازد.
اگرچه در بازی میتوانید همه را بکشید ولی روایت بازی اجباری را برای شما نمیگذارد که شهروندان بیگناه که به صورت عادی توسط آنفولانزا کشته میشوند را بکشید و به غیر از باس فایتهای اصلی بازی شما حتی میتوانید از بسیاری از درگیری های اصلی با دشمنانتان نیز پرهیز کنید و روشهای دیگری را در پیش بگیرید. این آزادی عمل در بازی به خصوص در این عنوان که بصورت جهان باز طراحی شده است میتواند ارزش تکرار ماموریت ها را برای مخاطب افزایش دهد ولی موضوع مهمی که در بازی جای آن خالی است ماموریتهای جانبی است. در بازی چیزی به عنوان ماموریتهای جانبی وجود ندارد و شما بعد از پایان بازی در کنار چند ماموریت کوچک که به جمعبندی داستان بازی میانجامد با رویداد دیگری روبهرو نمیشوید و شهر لندن نیز با تمام جزییات خیره کننده خود بعد از پایان بازی رنگ و بوی خود را از دست میدهد و بازی به معنای واقعی به پایان میرسد که میتوانست بسیار بهتر کار شود. در کنار این موضوع هوش مصنوعی دشمنان موجود در بازی نیز چنگی به دل نمیزند و اگر بازی را با سطح دشواری بالایی تجربه نکنید با چالشهای زیادی در طی گیمپلی مواجه نمیشوید.
سخن آخر
در پایان بازی Vampyr اگرچه سعی دارد در کنار یک گرافیک معقول و گیمپلی روان یک ترکیب جدید را وارد میدان کند ولی کمبود ماموریتهای فرعی و اشکال و ایرادات فراوان هوش مصنوعی بازی باعث دور شدن این بازی از یک عنوان قابل تحسین میشود، ولی در سوی دیگر در طول 14 ساعت زمان بازی شما تجربهای سرگرمکننده در لندنی که حال در قالب یک عنوان جهان باز وارد نسل هشتم شده است و همراه با وقایع حقیقی و تقریبا دقیق تاریخی را تجربه خواهید کرد و قطعا از تجربه این بازی مایوس نخواهید شد؛ مخصوصا اگر شما یکی از مخاطبین کنسول Switch هستید قطعا این عنوان تجربه جدید و جالبی برای شما خواهد بود.