یادداشت: خیزش استودیوهای زیرمجموعه پلیاستیشن
در تمام سالهایی که کنسولها بر صنعت بازیهای ویدیویی تسلط داشتهاند که در حالی که سختافزار و کامیپوترهای شخصی همیشه قابل بحث بودهاند و بعضی از استودیوهای بازیسازی به طرز عجیبی عنوانهایشان را از کامیپوترهای شخصی دریغ کردند. اما همیشه یک موضوع است که نسبت به همه موضوعات دیگر در بین صنعت بازیهای ویدیویی اهمیت دارد و آن هم این است که در نهایت محتوا پادشاهی میکند. بدون بازیهای خوشساختی که ارزش واقعی برای خرید کنسول ایجاد نکنند، هیچوقت کنسولها نمیتوانستند ارزش فعلی خود را در این صنعت داشته باشند. با این که خیلی از این بازیها به صورت چندپلتفرمه عرضه میشوند اما کماکان بازیهای اول شخص و انحصاری، بازیهای هستند که برای هر کمپانی تاریخساز شدند.
پلیاستیشن ۱
پلیاستیشن به عنوان برندی همیشه پویا، هدف مشخصی را برای توسعه محتوای انحصاری برای خود تعیین کرده است. کنسول پلیاستیشن ۱ در سال ۱۹۹۵ عرضه شد و در تلاش برای مقابله با غول نینتندو در آن زمان، باید مسیر زیاد و سختی را میپیمود و ییک از بزرگترین عواملی که در پیروزی کامل و تعیینکننده پلیاستیشن ۱ بسزا بود، محتوای انحصاری بود. مجموعه کهکشانی از بازیهای انحصاری که تا به همین حالا هم جز کنسول پلیاستیشن ۱ نمیتواند آن یا مشابهش را در جای دیگری پیدا کنید.
البته در ابتدای شروع کار پلیاستیشن ۱، هنوز سونی محتوای انحصاری خود را ارائه نداده بود و بازیهایی که روی این کنسول منتشر میشدند، بازیهای شخص ثالث بودند اما در طول سالها با انتشار هر نسل کنسولهای متوالی سونی به ساختن پایههای محتوای انحصاری خود ادامه داد و همین حالا به عنوان یکی از غولهای انحصاریسازی صنعت بازیهای ویدیویی شناخته میشود.
غولهای بزرگ بازیسازی در آن زمان مثل کونامی و اسکوئز انیکس که البته این دو کمپانی تنها چند نمونه هستند، یکی از بزرگترین دلیلهای پیروزی پلیاستیشن در اولین نسل کنسولهای خود بود. زمانی که فرنچایزهای بزرگی مثل Final Fantasy و Metal Gear Solid برای این کنسول منتشر شد، پلیاستیشن ۱ توانست به موفقیتی بیسابقه دست پیدا کند. در همان زمان و در نگاهی به گذشته، میتوان نگاه دقیق سونی و پلیاستیشن را به استودیوهای مختلف مشاهده کرد که از همان ابتدا به دنبال تشکیل و جذب استودیوهای خوبی بود که هر کدام توانستند به شکلی آینده سونی و پلیاستیشن را بسازند.
به عنوان مثال استودیوهای Naughty Dog و Insomniac Games در سالهای زمان عرضه PS1 جز استودیوهای اول شخص و زیرمجموعه پلیاستیشن نبودند اما بازیهای این استودیوها مثل Crash Bandicoot و Spyro The Dragon هر کدام سمبلی از بازیهای پلیاستیشن ۱ در نظر گرفته میشوند که البته Crash به زودی متعلق به داراییهای ایکس باکس خواهد بود.
پلیاستیشن ۲
زمانی که کنسول PS2 به بازار آمد، سونی لیست بسیار عظیمی از بازیهای ویدیویی شخص ثالث داشت که بسیاری از آنها حتی روی کنسول PS2 پشتیبانی بهتری نسبت به دیگر نسخهها داشتند. پلیاستیشن از زمان PS2 قدرت خود را برای جمعآوری و توسعه بازیهای انحصاری به نمایش گذاشت. به عنوان مثال در این زمان استودیوی Naughty Dog خریداری شد که بازی موفق Jak and Daxter را توسعه دادند. همچنین سونی استودیوی Guerilla Games را خریداری کرد که فرنچایز Killzone را برای پلیاستیشن آورد و این دو فرنچایز را به چرخدندههای اصلی پلیاستیشن بدل کرد. این مجموعهها خیلی زود به نماد پلیاستیشن بدل شدند. در آن زمان سونی عنوانهای انحصاری را از سوی استودیوی ژاپن خود منتشر کرد؛ بازیهای مثل ICO و Shadow of the Colossus که هر کدام در حال حاضر یکی از سمبلهای گیمینگ زادگاه این کنسول محسوب میشوند.
در همین حالا استودیوی Insomniac Games و Sucker Punch Productions تا سالهای آینده تحت مالکیت سونی قرار نخواهند گرفت اما با این وجود با قسمتهای متعدد انحصاری فرنچایزهای Ratchet and Clank و Sly Copper، سهم قابل توجهی از کتابخانه بازیهای PS2 در اختیار این دو استودیوی است. البته استودیوی Polyphony Digital را نباید فراموش کرد که بازیهای عالی Gran Turismo را از زمان پلیاستیشن ۱ توسعه داد و در زمان PS2 ارزش کیفی این بازیها به اوج خود رسید.
نمودار و آمار فروش بازیهای پلیاستیشن به خوبی به سمت بالا حرکت میکرد و جهشی که پلیاستیشن از PS1 به PS2 انجام داد، غیرقابل انکار بود. این خط سیر با کنسول PS3 ادامه پیدا کرد.
پلیاستیشن ۳
کنسولی که در اوایل انتشارش برای سونی یک افت حتمی محسوب میشد؛ اما هر چقدر رو به جلو رفتیم و نسل به سمت جلو ادامه پیدا کرد، پلیاستیشن شروع به تولید بازیهای انحصاری بیشتری کرد و کتابخانه بازیهای آن در حال حاضر یکی از ماندگارترینها است. در آن زمان مایکروسافت هم کنسول خوشساخت و دوستداشتنی Xbox 360 را روانه بازار کرده بود و خیلی از استودیوها تصمیم گرفته بودند که به جای توسعه بازی فقط برای پلیاستیشن، سراغ ساخت بازیهای چندپلتفرم بروند.
در نسل هفتم بازیهای ویدیویی، سونی شرکتهایی مثل Sucker Punch و Evolution Studios را که بازیهای inFamous و MotorStorm را ساخته بودند، خریداری کرد. در همین حال استودیوی Guerrila Games اولین بازی ناامیدکننده PS3 یعنی Killzone را ساخت که به مرور زمان و با انتشار قسمتهای جدیدتر این فرنچایز تا حدودی نجات پیدا کرد. از طرف دیگر استودیو Santa Monica با قدرت به کار خود ادامه داد و قسمت جدید God of War را توسعه داد که یکی از بهترین بازیهای کنسول PS3 محسوب میشد.
استودیوی Insamniac Games، با این که استودیوی اول شخص سونی نبود، اما به توسعه بازیهای بیشتر برای PS3 ادامه داد. این استودیو چند بازی از فرنچایز Ratchet & Clanck را ساخت و همچنین آی پی جدیدی با نام Resistance را توسعه داد که البته طی دهه اخیر خبری از این بازی نیست.
با این حال اولین استودیوی پلیاستیشن که واقعا نسل PS3 را تعریف کرد، استودیوی Naughty Dog بود. این استودیو کاملا مسیر خود را در زمان پلیاستیشن ۳ تغییر داد و شروع به ساخت بازیهای بزرگتری کرد. به جای وقت گذاشتن روی بازیهای فانتزی و به اصطلاح کودکانهتر مثل Crash Bandicoot و Jack and Daxter، ناتی داگ بازیهای بزرگتری مثل Uncharted و The Last of Us ساخت که به خوبی توانست اعتباری بزرگ برای کنسول پلیاستیشن ۳ محسوب شود.
پلیاستیشن ۴
این یک نقطه عطف بزرگ برای بازیهای انحصاری پلیاستیشن بود. رشد این بازیها از نسلی به نسل دیگر تا آن زمان به هیچوجه به این اندازه ملموس نبود. اگر یک نمودار تصویری برای این رشد در نظر بگیرید، در اواخر زمان پلیاستیشن ۳ تا شروع نسل هشتم و عرضه کنسول پلیاستیشن ۴، به راحتی میتوانستید احساس کنید که پلیاستیشن نسل بسیار قدرتمندی را آغاز کرده بود.
موفقیت سونی در نسل گذشته با Uncharted 2: Among Thieves و The Last of Us تایید شده بود. پلیاستیشن تصمیم گرفت که به ساخت بازیهای بیشتری در سبک اکشن ماجراجویی ادامه بدهد و باید اعتراف کنیم که به خوبی این کار را انجام داد. در نسل هشتم، استودیوی Guerilla Games سری کیلزون را کنار گذاشت و بازی Horizon: Zero Dawn را توسعه داد که بدون شک یکی از بزرگترین پیروزهای پلیاستیشن در نسل هشتم محسوب میشد. از طرف دیگر استودیوی Sucker Punch هم فرنچایز inFamous را رها کرده و به ساخت بازی Ghost of Tsushima مشغول شود که این بازی هم توانست پلیرهای زیادی را جذب کند و پایان خوبی را برای نسل هشتم بازیهای ویدیویی و برای پلیاستیشن رقم بزند.
استودیوی ناتیداگ با بازی The Last of Us: Part Two و استودیوی کوانتیک دریم با بازی Detroit: Become Human موفق شدند که تجربههای کاملا جدید و پویایی را برای طرفداران پلیاستیشن رقم بزنند که نمونه آن را در دیگر بازیهای ویدیویی ندیده بودیم.