چرا با گذر زمان بازی Ancestors: Humankind Odyssey بیشتر از گذشته قابلدرک است؟
اگر از داستان نوآورانه و ایدههای دیوانهوار قسمتهای ابتدایی سری Assassin’s Creed به وجد میآمدید، قطعا از ایده گروهی از سازندگان سری که از شرکت یوبی سافت جدا شدهاند شگفتزده خواهید شد؛ سفر به ده میلیون سال قبل و تجربه قدم به قدم تکامل میمون به انسان! اما آیا چنین ایدهای در چارچوب هنر هشتم تبدیل به یک تجربه جذاب و به یاد ماندنی خواهد شد؟
راستش را بخواهید حالا چند سال از تجربه بازی Ancestors: Humankind Odyssey گذشته است اما به راحتی میتوان آن را یکی از خوشساختترین بازیها در نظر گرفت که برای تجربهاش باید زمان کافی به آن میدادیم. بازی که به راحتی میتواند دنبالهای جدید دریافت کند و ایرادات قسمت گذشتهاش برطرف شود تا تجربه بسیار بهتری نسبت به گذشته داشته باشیم. اما چرا این بازی هنوز هم ارزش تجربه دارد و میتوان به راحتی در دنیای جذاب آن غرق شد؟ در ادامه نگاهی به این بازی میاندازیم.
از شما تا لوسی
بازی در قاره آفریقا و در بازه زمانی ده میلیون سال آغاز می شود. سبک بازی اکشن بقا است و مهمترین هدف شما در بازی زنده ماندن است. یافتن غذا، نوشیدن آب کافی و خوابیدن به میزان لازم از هر اقدامی واجبتر است. صدالبته که محیط نقشه بازی پر از خطرهای متنوع است و نباید حتی لحظهای از مراقبت چشم پوشی کنید. ببرهای درنده و عظیمالجثه، مارهای غول پیکر و سمی و کرگدنهای قاتل تنها بخشی از خطرات محیطی محسوب میشوند. حتی غذایی که در محیط پیدا میکنید ممکن است سمی و کشنده باشد پس باید حسابی حواستان را جمع کنید!
هیچ نقشه راهنمایی در بازی وجود ندارد و کاملا باید از روی ذهن خودتان محیط نقشه عظیم بازی را بگردید. با پیشرفت کارکتر خود میتوانید قابلیت ساخت سلاح و یا ابزار کارآمد از چوب را نیز به دست آورید. برای رسیدن به قسمتهای مختلف نقشه میتوانید از درختها یا حتی کوهها و سنگها بالا بروید و میمون شما حتی مچ اسبهای «اسکایریم» را در بالا رفتن از دیوار راست میخواباند.
البته باید مراقب باشید چرا که علاوه بر حیوانات و غذاهای سمی، افتادن از جاهای بلند و هرگونه آسیب محیطی دیگر نیز میتواند به راحتی به تلاش شما برای بقا پایان دهد. همچنین نوار Stamina کارکتر شما که با خوابیدن پر میشود برای فرار از حیوانات وحشی و دیگر آسیبهای احتمالی حیاتی است.
با گذر زمان و در طول نسلهای مختلف، تصمیمات شما در مقابله با محیط بر چگونگی تکامل گونه شما و توانایی بقا قبیلهتان تاثیر مستقیم خواهد داشت. هیچ هدف و مراحل مشخصی در طول بازی برای بازیکن تعیین نشده و شما دارای کنترل کامل بر تکامل و بقای گونه خود هستید. کار تیمی، تشکیل خانوادههای بزرگ و قوی و توانایی پیروز شدن بر شکارچیان قدرتمند محیطی میتوانند کلید اصلی برتری شما بر طبیعت و ضامن موفقیت شما در ابقای گونه خود باشند.
کلید بقا
تنوع محیطی را میتوان یکی از کلیدی ترین بخشهای بازی قلمداد کرد. نقشهای عظیم و یکنواخت به سرعت مخاطب خود را خسته میکند و او را از تجربه تمام و کمال آن چه سازنده بازی برایش فراهم آورده باز میدارد. اما آنچه سازندگان بر آن اصرار دارند (و دست کم در نمایشهای گیمپلی بازی به نظر میرسد) تنوع محیطی دست کم قابل قبول است. از جنگلهای پردرخت و باشکوه تا کویرهای خشک و بی آب علف؛ از درههای بزرگ و پرخطر تا برکههای کوچک و ساکت همگی جزئی از نقشه عظیم بازی هستند. همچنین رنگبندی که به لطف تنوع و جزئیات نسبتا بالای اجزای محیطی همه چیز را برای کاهش حداکثری حس تکرار و خسته کنندگی را در نقشه بازی فراهم می کنند.
پردازش انیمیشنهای بازی نیز در نمایشهای منتشر شده نوید یک بازی روان و بهینه را داده است که از تجربه و تماشای آن خسته نشویم. با توجه به پیشرفت گونه خود و تغییراتی که برای کارکتر و خانوادههای این گونه صورت میگیرد، انیمیشنها و رفتارهای شخصیتها نیز به مرور تغییر میکند و تا به حال سازندگان به همه قول دادهاند که یکی از متنوعترین نوع هوش مصنوعی و رفتار NPC در بازیهای ویدئویی را شاهد باشیم. هر چند که پیشتر و با سری «اسسینزکرید» نشان دادند که توانایی انجام این کار را به خوبی دارند، اما تا هنگام عرضه بازی باید منتظر ماند.
به دنبال کشف
هر چقدر بیشتر در دنیای بازی گشتوگذار کنید، بیشتر متوجه میشوید که برای خلق این بازی تاریخ با دقت هرچهتمامتر مطالعه شده است. این بازی تلنگری به دیگر بازیهای ویدیویی بود که برای توسعه داستان غنی، باید کمی واقعگرایانهتر به موضوعها نگاه کرد و حتی اگر بخواهیم نگاهی فیکشن به تاریخ بندازیم، باید آن تاریخ را به درستی بدانیم و بتوانیم رئالیسم جادویی را بر طبق حقیقت آن بازه تاریخی پیادهسازی کنیم.
مشکلی که متاسفانه در خیلی از بازیهای ویدیویی وجود دارد که بهترین نمونه آن را میتوان به بازیهای اخیر Assassins Creed نسبت داد؛ مثلا در قسمت Valhalla شاید مبارزه کردن به سبک وایکینگ و رهبری کردن یک ارتش در کشورهای اسکاندیناوی در ابتدا جذاب باشد اما اگر به خوبی تاریخ وایکینگها را مطالعه کرده باشید، مشخصا متوجه این موضوع میشوید که کلی تحریف و اشتباه در آن وجود دارد.
اما به هر حال این بازیها هم در مارکت بازیهای ویدیویی به سبک و سیاق خود فروش دارند و از طرفی بازی مثل Ancestors: Humankind Odyssey به خاطر واقعگرایی بیش از اندازهاش مورد نفرت پلیرهای زیادی قرار میگیرد. چون این بازی توانسته است که واقعگرایی را حتی به گیمپلی هم بیاورد و اینجاست که همگی فکر میکنند ضعفی در گیمپلی بازی وجود دارد. البته ضعف در گیمپلی این بازی وجود دارد اما نه به اندازهای که بخواهیم این بازی را ضعیف قلمداد کنیم.
در نهایت باید منتظر ماند و دید که آیا سازندههای این بازی به دنبال توسعه قسمت جدید این بازی خواهند بود یا نه؛ من شدیدا امیدوارم که این اتفاق بیافتد. یا اگر قرار نیست که قسمت جدیدی از Ancestors منتشر شود، برای فرنچایزهای بعدی، سازندگان از همین فرمول واقعگرایی استفاده کنند تا بتوانند فرنچایزهای بیشتری را به این سمت و سو تشویق کنند. در ضمن اگر این بازی را تا به حال تجربه نکردهاید، متاسفانه فقط میتوانید روی کامپیوترهای شخصی و کنسولهای نسل هشتمی تجربه کنید و خبری از نسخههای نسل نهمی نیست.